1. Certain principles and values are assumed to be unchallengeable and therefore to be nurtured.
[ترجمه گوگل]برخی از اصول و ارزشها غیرقابل چالش فرض میشوند و بنابراین باید پرورش داده شوند
[ترجمه ترگمان]اصول و ارزش های خاصی در نظر گرفته می شوند که قابل اعتراض نیستند و در نتیجه پرورش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اصول و ارزش های خاصی در نظر گرفته می شوند که قابل اعتراض نیستند و در نتیجه پرورش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Indeed little of what had been unchallengeable orthodoxy since the 1920s remained untouched.
[ترجمه گوگل]در واقع اندکی از آنچه از دهه 1920 ارتدکس غیرقابل چالش بود، دست نخورده باقی ماند
[ترجمه ترگمان]در واقع چیزی که از دهه ۱۹۲۰ دست نخورده باقی مانده بود دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در واقع چیزی که از دهه ۱۹۲۰ دست نخورده باقی مانده بود دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The committee's decision is unchallengeable.
[ترجمه گوگل]تصمیم کمیته غیرقابل اعتراض است
[ترجمه ترگمان]تصمیم کمیته قابل اعتراض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصمیم کمیته قابل اعتراض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The selection committee's decision is FINAL and unchallengeable.
[ترجمه گوگل]تصمیم کمیته انتخاب نهایی و غیرقابل اعتراض است
[ترجمه ترگمان]تصمیم کمیته انتخاب نهایی و unchallengeable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصمیم کمیته انتخاب نهایی و unchallengeable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Fanshen is also an unchallengeable classic.
[ترجمه گوگل]فن شن نیز یک کلاسیک غیرقابل چالش است
[ترجمه ترگمان]Fanshen نیز یکی از آثار کلاسیک قابل unchallengeable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Fanshen نیز یکی از آثار کلاسیک قابل unchallengeable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Exchange rate theory holds an unchallengeable basic position in the international macroeconomics.
[ترجمه گوگل]تئوری نرخ ارز در اقتصاد کلان بینالمللی جایگاه اساسی غیرقابل چالشی دارد
[ترجمه ترگمان]نظریه نرخ ارز جایگاه اصلی unchallengeable در اقتصاد کلان بین المللی را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نظریه نرخ ارز جایگاه اصلی unchallengeable در اقتصاد کلان بین المللی را در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And even if, I repeat their findings were valid, enough unchallengeable evidence would remain to make them immaterial.
[ترجمه گوگل]و حتی اگر، تکرار میکنم یافتههای آنها معتبر بود، شواهد غیرقابل انکار کافی برای بیاهمیت بودن آنها باقی میماند
[ترجمه ترگمان]و حتی اگر هم، تکرار می کنم که یافته های آن ها معتبر است، به اندازه کافی هم مدارک قابل اعتراض باقی می ماند که آن ها را بی اهمیت جلوه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و حتی اگر هم، تکرار می کنم که یافته های آن ها معتبر است، به اندازه کافی هم مدارک قابل اعتراض باقی می ماند که آن ها را بی اهمیت جلوه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Many leading scientists do not consider that science can give absolutely reliable and unchallengeable knowledge.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشمندان برجسته تصور نمی کنند که علم می تواند دانش کاملاً قابل اعتماد و غیرقابل چالشی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشمندان پیشرو این مساله را در نظر نمی گیرند که علم می تواند به طور مطلق دانش قابل اطمینانی و unchallengeable را ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشمندان پیشرو این مساله را در نظر نمی گیرند که علم می تواند به طور مطلق دانش قابل اطمینانی و unchallengeable را ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And yet, having re-read every word, the main conclusion is unchallengeable.
[ترجمه گوگل]و با این حال، با خواندن مجدد هر کلمه، نتیجه اصلی غیرقابل چالش است
[ترجمه ترگمان]با این همه، پس از خواندن هر کلمه، نتیجه گیری اصلی قابل اعتراض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این همه، پس از خواندن هر کلمه، نتیجه گیری اصلی قابل اعتراض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When the procedure is correctly observed it is virtually unchallengeable.
[ترجمه گوگل]وقتی این روش به درستی رعایت شود، عملاً غیرقابل چالش است
[ترجمه ترگمان]وقتی که این عمل به درستی مشاهده شود، واقعا قابل اعتراض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که این عمل به درستی مشاهده شود، واقعا قابل اعتراض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These two phenomena have given birth to a monstrosity: the all-powerful, unchallenged, unchallengeable media imam.
[ترجمه گوگل]این دو پدیده یک هیولا را به وجود آورده است: امام رسانه ای مقتدر، بلامنازع، غیرقابل چالش
[ترجمه ترگمان]این دو پدیده تولد یک هیولایی را به دنیا آورده اند: یک روحانی قوی و بلامنازع، یک روحانی رسانه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دو پدیده تولد یک هیولایی را به دنیا آورده اند: یک روحانی قوی و بلامنازع، یک روحانی رسانه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As his mouth opened, Alan saw the gaps in his teeth, but his voice and his movements seemed unchallengeable.
[ترجمه گوگل]وقتی دهانش باز شد، آلن شکاف های دندان هایش را دید، اما صدا و حرکاتش غیرقابل چالش به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی دهانش باز شد، الن شکاف لای دندان هایش را دید، اما صدایش و حرکاتش سنگین به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی دهانش باز شد، الن شکاف لای دندان هایش را دید، اما صدایش و حرکاتش سنگین به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But it's true. And now, not yet a year removed from his summer-long temper tantrum, Kobe Bryant is poised to actually challenge the unchallengeable .
[ترجمه گوگل]اما این حقیقت دارد و حالا که هنوز یک سال از عصبانیت تابستانی اش فاصله نگرفته است، کوبی برایانت آماده است تا در واقع چالش ناپذیر را به چالش بکشد
[ترجمه ترگمان]اما حقیقت دارد و در حال حاضر، نه تنها یک سال از کج خلقی خود در تابستان، کوب برایانت آماده است که به طور واقعی the را به چالش بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما حقیقت دارد و در حال حاضر، نه تنها یک سال از کج خلقی خود در تابستان، کوب برایانت آماده است که به طور واقعی the را به چالش بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید