صفت ( adjective )
مشتقات: uncertainly (adv.), uncertainness (n.)
مشتقات: uncertainly (adv.), uncertainness (n.)
• (1) تعریف: not known with certainty; indefinite or vague.
• مترادف: ambiguous, indefinite, indeterminate, unclear, vague
• متضاد: certain, definite, positive
• مشابه: blurry, borderline, debatable, doubtful, equivocal, foggy, indistinct, moot, murky, nebulous, obscure, questionable, undetermined, unknown, unsettled
• مترادف: ambiguous, indefinite, indeterminate, unclear, vague
• متضاد: certain, definite, positive
• مشابه: blurry, borderline, debatable, doubtful, equivocal, foggy, indistinct, moot, murky, nebulous, obscure, questionable, undetermined, unknown, unsettled
- With this new evidence, it is now uncertain whether the drug is safe.
[ترجمه گوگل] با این شواهد جدید، اکنون مشخص نیست که آیا دارو بی خطر است یا خیر
[ترجمه ترگمان] با این مدارک جدید الان مشخص نیست که مواد آمنه یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با این مدارک جدید الان مشخص نیست که مواد آمنه یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- What happened to the lost ship and the crew is still uncertain.
[ترجمه Aida] اینکه چه اتفاقی برای کشتی گم شده و خدمه آن افتاد ، هنوز معلوم نیست|
[ترجمه گوگل] اینکه چه اتفاقی برای کشتی گم شده و خدمه آن افتاده هنوز مشخص نیست[ترجمه ترگمان] اتفاقی که برای کشتی گم شده افتاد و خدمه هنوز نامطمئن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: not knowing with certainty; doubtful or unsure.
• مترادف: doubtful, irresolute, undecided, unsure, vague
• متضاد: certain, confident, positive, sure
• مشابه: dubious, hesitant, indecisive, skeptical, uneasy, wavering, wishy-washy
• مترادف: doubtful, irresolute, undecided, unsure, vague
• متضاد: certain, confident, positive, sure
• مشابه: dubious, hesitant, indecisive, skeptical, uneasy, wavering, wishy-washy
- We're still uncertain about our plans for retirement.
[ترجمه گوگل] ما هنوز در مورد برنامه های خود برای بازنشستگی نامطمئن هستیم
[ترجمه ترگمان] هنوز درباره نقشه مون برای بازنشستگی نامطمئن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هنوز درباره نقشه مون برای بازنشستگی نامطمئن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm uncertain as to how long I'll be away; it could be weeks or even months.
[ترجمه گوگل] من مطمئن نیستم که چه مدت دور باشم ممکن است هفته ها یا حتی ماه ها باشد
[ترجمه ترگمان] نمی دانم چه مدت از اینجا دور خواهم شد؛ هفته ها یا حتی ماه ها طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نمی دانم چه مدت از اینجا دور خواهم شد؛ هفته ها یا حتی ماه ها طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's uncertain what to do now that she's been offered this new job.
[ترجمه گوگل] حالا که این شغل جدید به او پیشنهاد شده است، مطمئن نیست که چه باید بکند
[ترجمه ترگمان] الان نمی داند چه کار کند که این شغل جدید را به او پیشنهاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] الان نمی داند چه کار کند که این شغل جدید را به او پیشنهاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some of the council members were enthusiastic about the proposal but others were uncertain.
[ترجمه گوگل] برخی از اعضای شورا در مورد این پیشنهاد مشتاق بودند اما برخی دیگر نامطمئن بودند
[ترجمه ترگمان] برخی از اعضای شورا در مورد این پیشنهاد مشتاق بودند اما برخی دیگر نامطمئن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برخی از اعضای شورا در مورد این پیشنهاد مشتاق بودند اما برخی دیگر نامطمئن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: undecided, changeable, or unpredictable.
• مترادف: changeable, undecided, unpredictable, variable
• متضاد: assured, certain, predictable, sure
• مشابه: aleatory, chancy, doubtful, erratic, fluctuating, precarious, random, risky, up in the air
• مترادف: changeable, undecided, unpredictable, variable
• متضاد: assured, certain, predictable, sure
• مشابه: aleatory, chancy, doubtful, erratic, fluctuating, precarious, random, risky, up in the air
- Sailing in this uncertain weather is not advisable.
[ترجمه گوگل] قایقرانی در این هوای نامطمئن توصیه نمی شود
[ترجمه ترگمان] قایقرانی در این هوای نا مطمئن توصیه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قایقرانی در این هوای نا مطمئن توصیه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The uncertain political climate in the nation is making foreign investors somewhat wary.
[ترجمه گوگل] جو سیاسی نامشخص در کشور، سرمایه گذاران خارجی را تا حدودی محتاط کرده است
[ترجمه ترگمان] جو سیاسی نامشخص در کشور، سرمایه گذاران خارجی را تا حدی محتاطانه می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جو سیاسی نامشخص در کشور، سرمایه گذاران خارجی را تا حدی محتاطانه می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید