unceasingly


پیوسته، لاینقطع

جمله های نمونه

1. Comes and goes unceasingly, unceasingly analysis and synthesis.
[ترجمه گوگل]بی وقفه می آید و می رود، بی وقفه تحلیل و سنتز
[ترجمه ترگمان]مدام می آید و مدام به تجزیه و تحلیل و ترکیب ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Paul talked unceasingly from dawn to dusk.
[ترجمه گوگل]پل از صبح تا غروب بی وقفه صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]پل از سپیده دم تا غروب با هم صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is unceasingly rationalizing.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه در حال منطقی کردن است
[ترجمه ترگمان]اون همه چیز رو توجیه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Just as unceasingly are the sounds of argumentation and negation to be heard.
[ترجمه گوگل]همان‌طور که بی‌وقفه صداهای استدلال و نفی شنیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]درست مانند همیشه صدا و انکار و انکار به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He will probe unceasingly for loopholes by which to claw his way back to his prewar stature.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه برای یافتن حفره هایی جستجو می کند که با آن راه خود را به قامت قبل از جنگ باز می گرداند
[ترجمه ترگمان]پیوسته در جست و جوی loopholes که راه خود را تا پیش از پیش از پیش از پیش در پیش دارد کاوش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The biggest mistake in life is the unceasingly worried about making mistake.
[ترجمه گوگل]بزرگترین اشتباه در زندگی نگرانی بی وقفه در مورد اشتباه کردن است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین اشتباه در زندگی، بی وقفه در مورد اشتباه گرفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With the course of urbanization is accelerated unceasingly, it is more and more instancy to protect and continue the historic culture .
[ترجمه گوگل]با شتاب بی وقفه شهرنشینی، حفاظت و تداوم فرهنگ تاریخی بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]با این دوره از شهرنشینی، به طور مداوم تسریع می یابد، بیشتر و بیشتر به حفاظت و ادامه فرهنگ تاریخی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The system of civil capacity for action developed unceasingly with development of the civil subject system.
[ترجمه گوگل]سیستم ظرفیت مدنی برای عمل بی وقفه با توسعه نظام موضوع مدنی توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]نظام ظرفیت مدنی برای اقدام بی وقفه با توسعه نظام موضوعی مدنی توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Must increase the investment dynamics unceasingly, strengthens the countryside infrastructural facilities.
[ترجمه گوگل]باید پویایی سرمایه گذاری را بی وقفه افزایش داد، امکانات زیرساختی روستا را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]باید پویایی سرمایه گذاری را به طور مداوم افزایش دهد، ساختمان های زیر بنایی را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although present policy advantage good unceasingly, but can create the trifle wave band opportunity merely.
[ترجمه گوگل]اگر چه مزیت سیاست فعلی بی وقفه خوب است، اما می تواند فرصت باند موج کوچک را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]با وجود این که این سیاست گاه به طور مداوم به نفع خود استفاده می کند، اما تنها فرصت آن را به وجود می آورد که این فرصت را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In recent years, the loan provide scale unceasingly expanded, the concomitance was the economical rapid growth.
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، وام ارائه مقیاس بی وقفه گسترش یافته است، همزمان رشد اقتصادی سریع بود
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، وام به طور مداوم گسترش یافته است، concomitance رشد اقتصادی سریعی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We will challenge ourselves unceasingly to get on a new step.
[ترجمه گوگل]ما بی وقفه خود را به چالش خواهیم کشید تا قدمی جدید را برداریم
[ترجمه ترگمان]ما پیوسته خود را به چالش می کشیم تا گام جدیدی برداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Needs to enhance the actual operation skill unceasingly through the practice.
[ترجمه گوگل]نیاز به افزایش مداوم مهارت عملیات واقعی از طریق تمرین دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به افزایش مهارت عملیات واقعی به طور مداوم از طریق عمل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With gumption and innovation, the enterprise develops unceasingly.
[ترجمه گوگل]با تدبیر و نوآوری، شرکت بی وقفه توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]شرکت با زیرکی و ابتکار، پیوسته رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, non-typical Newcastle Disease(ND)occurred unceasingly in recent years, which had been still not to be able to be controlled although using the vaccine many times.
[ترجمه گوگل]با این حال، بیماری غیر معمول نیوکاسل (ND) به طور مداوم در سال های اخیر رخ داده است، که با وجود استفاده از واکسن بارها، هنوز قابل کنترل نبوده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an unceasing manner, without stopping, continuously, steadily, persistently

پیشنهاد کاربران

بپرس