uncap

/ənˈkæp//ʌnˈkæp/

معنی: کلاه از سر برداشتن، سر پوش برداشتن از
معانی دیگر: کلاه خود (یا کسی) را برداشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: uncaps, uncapping, uncapped
• : تعریف: to remove a cap or covering from.

جمله های نمونه

1. They had to uncap sterling yesterday.
[ترجمه گوگل]آنها دیروز باید استرلینگ را باز می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها دیروز به uncap sterling رسیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He knew that he and Selborne, as uncapped players, would escape any such punishment.
[ترجمه گوگل]او می‌دانست که او و سلبورن، به عنوان بازیکنان بدون پوشش، از چنین مجازاتی در امان خواهند بود
[ترجمه ترگمان]او می دانست که او و Selborne مانند بازیکنان uncapped از هر مجازات فرار خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nicky Walker, previously uncapped at full international level will be in goal against the world champions.
[ترجمه گوگل]نیکی واکر که قبلاً در سطح بین المللی کامل بازی نکرده بود، مقابل قهرمان جهان در دروازه قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]نیکی واکر، که قبلا در سطح بین المللی کامل منصوب شده بود، در مقابل قهرمانان جهانی هدف قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ability to micro-partition, share, and uncap CPUs on a Power server has been around for a few years, and the extent to which this technology is used will vary from one customer to the next.
[ترجمه گوگل]چند سالی است که امکان میکروپارتیشن بندی، اشتراک گذاری و بازکردن CPU ها در سرور پاور وجود دارد و میزان استفاده از این فناوری از مشتری به مشتری دیگر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]توانایی برای خرد شدن، تقسیم و uncap سی پی سی در یک سرور قدرت چند سال است که در اطراف آن بوده، و میزان استفاده از این فن آوری از یک مشتری به نسل بعدی متفاوت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I endeavoured to uncap the casement, but the hook was soldered into the staple.
[ترجمه گوگل]من سعی کردم درپوش قاب را باز کنم، اما قلاب به منگنه لحیم شده بود
[ترجمه ترگمان]کوشیدم تا پنجره را باز کنم، اما قلاب از جای کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This new type of bottle is easy to uncap .
[ترجمه گوگل]این نوع جدید بطری به راحتی باز می شود
[ترجمه ترگمان]این نوع جدید بطری به راحتی قابل تعویض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The owners and the union have reached a tentative agreement to extend their deal and push the uncapped year back.
[ترجمه گوگل]مالکان و اتحادیه به توافقی آزمایشی دست یافته اند تا قرارداد خود را تمدید کنند و سال بدون سقف را به عقب برگردانند
[ترجمه ترگمان]مالکان و اتحادیه به توافق آزمایشی رسیده اند تا معامله خود را تمدید کرده و سال گذشته را به عقب برانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The little brown bottle caught my eye again, and putting my cup and saucer down I uncapped and re-examined it.
[ترجمه گوگل]بطری قهوه ای کوچک دوباره نظرم را جلب کرد و فنجان و نعلبکی را پایین گذاشتم و درپوش آن را باز کردم و دوباره آن را بررسی کردم
[ترجمه ترگمان]بطری قهوه ای کوچک دوباره چشمانم را گرفت و فنجان و نعلبکی مرا پایین آورد و دوباره امتحان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلاه از سر برداشتن (فعل)
uncap

سرپوش برداشتن از (فعل)
uncover, uncap

انگلیسی به انگلیسی

• remove a cap; remove a hat; remove a cover

پیشنهاد کاربران

بپرس