1. He unbuckled his leather belt.
2. Standing up, he unbuckled his belt, and spread it laden across his waist.
[ترجمه گوگل]ایستاد، کمربندش را باز کرد و آن را با بار روی کمرش پهن کرد
[ترجمه ترگمان]از جا برخاست و کمربند خود را باز کرد و آن را بر کمر خود نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She took his belt, unbuckled it, undid the top stud and his zip, and pulled the dark trousers down.
[ترجمه گوگل]کمربندش را گرفت، قفل آن را باز کرد، گل میخ و زیپش را باز کرد و شلوار تیره را پایین کشید
[ترجمه ترگمان]کمربندش را برداشت، unbuckled را از هم باز کرد و زیپ شلوارش را شل کرد و شلوار تیره را پایین کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That day the dashing young man unbuckled his sword and never wore one again.
[ترجمه گوگل]آن روز مرد جوان جسور شمشیر خود را باز کرد و دیگر شمشیرش را نپوشید
[ترجمه ترگمان]آن روز مرد جوان چابک شمشیرش را بیرون کشید و دیگر هیچ وقت یکی از آن ها را نپوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Unbuckling the fastenings, he removes the wraps and uncovered a wickerwork cage.
[ترجمه گوگل]با باز کردن بست ها، روکش ها را برداشت و قفس حصیری را باز کرد
[ترجمه ترگمان]سپس چفت در را باز کرد و در قفس را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His unbuckled trousers slid and tripped him headlong into the corridor outside.
[ترجمه گوگل]شلوار گشادش سر خورد و او را با سر به راهروی بیرون انداخت
[ترجمه ترگمان]شلوار unbuckled لغزید و با سربه داخل راهرو دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Finally, he decides to unbuckle his belt, loosen his pants, sit back and relax.
[ترجمه گوگل]بالاخره تصمیم می گیرد کمربندش را باز کند، شلوارش را گشاد کند، بنشیند و استراحت کند
[ترجمه ترگمان]بالاخره تصمیم گرفت کمربندش را شل کند، شلوارش را شل کند، عقب بنشیند و استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He unbuckled his sword belt, then unlaced his jerkin and began to slip it over his head.
[ترجمه گوگل]کمربند شمشیر خود را باز کرد، سپس بند کمربندش را باز کرد و شروع کرد به لغزیدن آن روی سرش
[ترجمه ترگمان]کمربند شمشیرش را باز کرد و jerkin را باز کرد و شروع به فرو کردن آن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The gunman managed to unbuckle his safety belt and struggled to push open the passenger door.
[ترجمه گوگل]مرد مسلح موفق شد کمربند ایمنی خود را باز کند و به سختی درب مسافر را باز کند
[ترجمه ترگمان]مرد مسلح موفق شد کمربند ایمنی خود را باز کند و تلاش کرد در را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The older men put up their swords and unbuckled their belts, preparing for action.
[ترجمه گوگل]مردان مسن شمشیرهای خود را به دست گرفتند و کمربندهای خود را باز کردند و برای عمل آماده شدند
[ترجمه ترگمان]پیرمردان شمشیرها را برداشتند و کمربند خود را بستند و آماده حرکت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She then unbuckled her right, and stood up, dropping the scalpel into a pocket, just in case.
[ترجمه گوگل]سپس قفل سمت راست خود را باز کرد و از جایش بلند شد و چاقوی جراحی را در جیب انداخت
[ترجمه ترگمان]سپس او را به سمت راست هدایت کرد و در حالی که چاقوی جراحی را در جیبش فرو می کرد، بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So he unbuckled his belt and squatted again, exploding farts and twisted guts.
[ترجمه گوگل]پس کمربندش را باز کرد و دوباره چمباتمه زد و گوزها و روده هایش پیچ خورده بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین او کمربند خود را باز کرد و دوباره چمباتمه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He unbuckled his seat belt.
14. After a moment he unbuckled his safety belt and got up.
[ترجمه گوگل]بعد از لحظاتی کمربند ایمنی خود را باز کرد و بلند شد
[ترجمه ترگمان]پس از لحظه ای کمربند ایمنی را باز کرد و بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Delaney unbuckled his webbing and stood up, picking his way forward past the life rafts racked ready for the drop.
[ترجمه گوگل]دیلینی تارهایش را باز کرد و از جایش بلند شد و از کنار قایقهای نجات که آماده سقوط بودند، راهش را برداشت
[ترجمه ترگمان]پره های بینی اش را باز کرد و بلند شد و راه خود را پیش کشید و جلو آمد و آب را از روی آب بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید