unbox

پیشنهاد کاربران

( چیزی را ) از جعبه بیرون آوردن - ( چیزی را ) جعبه گشایی کردن
فعل/کارواژه آن = بُروجَعبیدَن ( از کوتاه شده "بُرون = بیرون" و جعبه )
م. ث
سِپهر، من دارم الان وسایل خونه ام رو می جعبَم ( داخل جعبه می گذارم ) . خواستم بدونم فردا هستی که این ها رو با هم بِبُروجَعبیم؟

بپرس