unblushing

/ˌʌnˈblʌʃɪŋ//ˌʌnˈblʌʃɪŋ/

معنی: عاری از شرم، بی خجالت، بدون شرم
معانی دیگر: (از شرم) سرخ نشده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unblushingly (adv.), unblushingness (n.)
(1) تعریف: without shame, modesty, or apology.

- her unblushing lies
[ترجمه گوگل] دروغ های سرخ نشدنی او
[ترجمه ترگمان] بدون شرم و شرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not blushing.

مترادف ها

عاری از شرم (صفت)
impudent, shameless, unashamed, brazen-faced, graceless, unblushing

بی خجالت (صفت)
unblushing

بدون شرم (صفت)
unblushing

انگلیسی به انگلیسی

• unashamed, unembarrassed, not blushing

پیشنهاد کاربران

بپرس