1. There is no clear and unbiased information available for consumers.
[ترجمه گوگل]هیچ اطلاعات روشن و بی طرفانه ای برای مصرف کنندگان در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ اطلاعات روشن و بی طرفانه ای برای مصرف کنندگان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The researchers were expected to be unbiased.
[ترجمه گوگل]از محققان انتظار می رفت که بی طرف باشند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که پژوهشگران بی طرف باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The company tries to provide unbiased information rather than marketing pieces that advertise various companies.
[ترجمه گوگل]این شرکت سعی میکند اطلاعات بیطرفانهای را ارائه دهد تا قطعات بازاریابی که شرکتهای مختلف را تبلیغ میکنند
[ترجمه ترگمان]این شرکت می کوشد تا اطلاعات بی طرفانه ای را به جای قطعات بازاریابی که شرکت های مختلف را تبلیغ می کنند، فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. While your commentary should naturally be unbiased, it is reasonable that it should include possible reasons for any patterns revealed.
[ترجمه گوگل]در حالی که تفسیر شما به طور طبیعی باید بیطرفانه باشد، منطقی است که دلایل احتمالی برای هر الگوی آشکار شده را نیز دربرگیرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که گزارش شما باید به طور طبیعی بی طرفانه باشد، منطقی است که دلایل ممکن برای هر الگویی وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Discussion Unbiased estimates of dependency levels in the different sectors can be achieved only by high enumeration and response rates.
[ترجمه گوگل]بحث برآوردهای بیطرفانه سطوح وابستگی در بخشهای مختلف را میتوان تنها با شمارش بالا و نرخ پاسخ به دست آورد
[ترجمه ترگمان]بحث و بررسی Unbiased سطوح وابستگی در بخش های مختلف را می توان تنها با نرخ بالای شمارش و پاسخ به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Women need accurate, unbiased information about their options when they become pregnant.
[ترجمه گوگل]زنان هنگام باردار شدن به اطلاعات دقیق و بی طرفانه در مورد گزینه های خود نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]زنان به اطلاعات دقیق و بی طرفانه در مورد گزینه های خود زمانی که باردار می شوند، نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Every effort is made to obtain an unbiased opinion.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش برای به دست آوردن یک نظر بی طرفانه انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای به دست آوردن یک نظر بی طرفانه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There's loads of unbiased tips on how to ensure your child gets the most out of the computer and the software.
[ترجمه گوگل]نکات بیطرفانه زیادی در مورد چگونگی اطمینان از اینکه فرزندتان بیشترین بهره را از رایانه و نرمافزار میبرد، وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نکات بی طرفانه ای در مورد این که کودک شما از کامپیوتر و نرم افزار خارج شود، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Television news was pervasive, undifferentiated, and relatively unbiased.
[ترجمه گوگل]اخبار تلویزیونی فراگیر، بدون تمایز و نسبتاً بی طرفانه بود
[ترجمه ترگمان]اخبار تلویزیون گسترده، تمایز نیافته و نسبتا بی طرفانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Theory testified: The estimator is unbiased, and with the smallest variance, thus the estimator is effective.
[ترجمه گوگل]نظریه گواهی می دهد: برآوردگر بی طرف است و با کمترین واریانس، بنابراین برآوردگر مؤثر است
[ترجمه ترگمان]نظریه شهادت داد که برآورد کننده بدون تعصب و با کم ترین واریانس است، بنابراین برآورد کننده موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The statistical method, adjusted unbiased prediction ( AUP ), was used to predict the random effect vectors.
[ترجمه گوگل]برای پیشبینی بردارهای اثر تصادفی از روش آماری، پیشبینی بیطرفانه تعدیلشده (AUP) استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش آماری، پیش بینی بدون تعصب (AUP)، برای پیش بینی بردارهای اثر تصادفی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Based on linear unbiased minimum variance estimation theory, a fusion algorithm which fused the state vector of nonlinear systems with dissimilar sensors with arbitrary correlated noises is developed.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری تخمین حداقل واریانس بی طرفانه خطی، یک الگوریتم همجوشی که بردار حالت سیستمهای غیرخطی را با حسگرهای غیرمشابه با نویزهای همبسته دلخواه ترکیب میکند، ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه تخمین واریانس حداقل مربعات خطی، الگوریتمی ترکیبی که بردار وضعیت سیستم های غیرخطی با سنسورهای dissimilar با نویز همبستگی دل خواه را ترکیب می کند توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A unbiased evaluation of irregularly distributed data is obtained by the mathematical method of trend analysis.
[ترجمه گوگل]یک ارزیابی بی طرفانه از داده های توزیع نامنظم با روش ریاضی تحلیل روند به دست می آید
[ترجمه ترگمان]یک ارزیابی بی طرفانه از داده های توزیع نامنظم با روش ریاضی تجزیه و تحلیل گرایش بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was scarcely such as to promise an unbiased or even legal opinion.
[ترجمه گوگل]به ندرت چنین بود که قول یک نظر بی طرفانه یا حتی قانونی را بدهد
[ترجمه ترگمان]درست مثل این بود که حتی نظر قانونی و حتی قانونی هم نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It was an objective and unbiased opinion and surely had nothing to do with the fact that he had hurt feelings from a personal falling-out with Einstein.
[ترجمه گوگل]این یک نظر عینی و بی طرفانه بود و مطمئناً ربطی به این واقعیت نداشت که او احساسات خود را از درگیری شخصی با انیشتین جریحه دار کرده بود
[ترجمه ترگمان]این یک ایده بی طرف و بی طرفانه بود و مطمئنا هیچ ارتباطی با این واقعیت نداشت که او از یک سقوط شخصی با انیشتین رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید