1. He remained unbending under the severest of tortures.
[ترجمه گوگل]او در زیر شدیدترین شکنجه ها خم نشده باقی ماند
[ترجمه ترگمان]او در مقابل سخت ترین شکنجه ها unbending بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her father was a stern unbending man.
3. The Minister was proving unbending on key issues.
[ترجمه گوگل]وزیر ثابت می کرد که در مورد مسائل کلیدی انعطاف ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]وزیر در مورد مسائل کلیدی ثابت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was so tough, so unbending and uncompromising, and I don't think he's changed.
[ترجمه گوگل]او خیلی سرسخت، خم نشدنی و سازش ناپذیر بود و فکر نمی کنم تغییر کرده باشد
[ترجمه ترگمان]او آنقدر خشن و سرسخت و سرسخت بود و فکر نمی کنم تغییر کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He had been its implacable scourge, its unbending critic, preaching and practising austerity and revenge.
[ترجمه گوگل]او بلای تسلیم ناپذیر، منتقد سرسخت آن، موعظه و تمرین ریاضت و انتقام بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک مجازات سرسخت، یک منتقد، یک منتقد، موعظه و تلافی کردن و انتقام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The unbending insistence on fiscal retrenchment, whatever the impact on countries with non-existent social safety nets, should be rethought.
[ترجمه گوگل]اصرار سرسختانه بر کاهش مالی، صرف نظر از تأثیری که بر کشورهایی که شبکههای ایمنی اجتماعی وجود ندارند، باید مورد بازنگری قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]اصرار unbending بر retrenchment مالی، هر چیزی که بر روی کشورها با شبکه های امنیت اجتماعی وجود داشته باشد، باید دوباره فکر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was rigid and unbending.
8. His power is without limit, and his will unbending!
[ترجمه گوگل]قدرت او بی حد و حصر است و اراده اش بی حد و حصر!
[ترجمه ترگمان]قدرت او بدون محدودیت است و اراده او تغییر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The technology of multi - spot unbending and progressive unbending has been widely adopted in the casting equipment.
[ترجمه گوگل]فن آوری خم نشدن چند نقطه ای و خم نشدن پیشرونده به طور گسترده در تجهیزات ریخته گری استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]فن آوری of چند نقطه ای و unbending پیشرو به طور گسترده در تجهیزات ریخته گری به کار گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As expected, Heaven is very concerned about my unbending person.
[ترجمه گوگل]همانطور که انتظار می رفت، بهشت بسیار نگران شخص خم نشدنی من است
[ترجمه ترگمان]همان طور که انتظار می رفت، خداوند در مورد شخص unbending بسیار نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I have a recollection of large, unbending women with great noses and rapacious eyes.
[ترجمه گوگل]خاطره ای از زنان درشت اندام و خمیده با بینی های بزرگ و چشمان درنده دارم
[ترجمه ترگمان]من یک خاطره بزرگ از یک زن بزرگ با بینی بزرگ و چشمان حریص دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They stand erect and unbending in face of North China's violent wind and snow.
[ترجمه گوگل]آنها در برابر باد شدید و برف شمال چین ایستاده و خم نشده می ایستند
[ترجمه ترگمان]آن ها صاف و محکم در مقابل باد شدید کره شمالی و برف ایستاده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He is inflexible, unbending and combative.
[ترجمه گوگل]او انعطاف ناپذیر، انعطاف ناپذیر و مبارز است
[ترجمه ترگمان]او غیرقابل انعطاف، محکم و سرسخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Page 29 : Mononoke became angry at her unbending stubbornness.
[ترجمه گوگل]صفحه 29: مونونوکه از سرسختی بیوقفه او عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]صفحه ۲۹: Mononoke از لجاجت unbending عصبانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A strict diet plan appeals to the unbending Capricorn.
[ترجمه گوگل]یک برنامه غذایی سخت برای برج جدی سرکش جذاب است
[ترجمه ترگمان]برنامه غذایی سخت گیرانه ای برای برج جدی جدی جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید