unavoidably

جمله های نمونه

1. I have been unavoidably prevented from coming.
[ترجمه گوگل]به ناچار از آمدن من جلوگیری شده است
[ترجمه ترگمان]من ناگزیر بودم از آمدن خودداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prince Khalid was unavoidably detained in Saudi Arabia.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خالد به ناچار در عربستان سعودی بازداشت شد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خالد به طور اجتناب ناپذیری در عربستان سعودی دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The operation unavoidably caused the patient much pain.
[ترجمه گوگل]این عمل به طور اجتناب ناپذیری باعث درد شدید بیمار شد
[ترجمه ترگمان]این عملیات بی اختیار باعث درد بیمار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm sorry I'm late; I was unavoidably detained.
[ترجمه گوگل]متاسفم دیر کردم؛ من به ناچار بازداشت شدم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که دیر کردم کم کم داشتم معطل می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Molly was unavoidably delayed.
[ترجمه گوگل]مولی به طور اجتناب ناپذیری به تعویق افتاد
[ترجمه ترگمان]مالی به تاخیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although these occupations may be unavoidably dangerous, it is conceivable that their safety could be significantly improved.
[ترجمه گوگل]اگرچه این مشاغل ممکن است به طور اجتناب ناپذیر خطرناک باشند، اما می توان تصور کرد که ایمنی آنها به طور قابل توجهی بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]اگرچه این مشاغل ممکن است به طور اجتناب ناپذیری خطرناک باشند، اما قابل تصور است که ایمنی آن ها به طور قابل توجهی بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was unavoidably delayed.
[ترجمه گوگل]من ناگزیر تاخیر داشتم
[ترجمه ترگمان]کم کم دچار تاخیر شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unavoidably, my personal relationships changed.
[ترجمه گوگل]به ناچار روابط شخصی من تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]unavoidably، روابط شخصی من تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "the geomancy" from is adulterating "the superstition thought" unavoidably the factor, but will not be actually suitable "the geomancy" to regard it arbitrary simply, by "the superstition thought".
[ترجمه گوگل]"ژئومانسی" از جعل "فکر خرافی" به طور اجتناب ناپذیر عامل است، اما در واقع "ژئومانسی" مناسب نخواهد بود تا آن را به سادگی، توسط "اندیشه خرافی" خودسرانه تلقی کند
[ترجمه ترگمان]خرافات عقیده داشت که \"the\" به طور غیرقابل اجتناب به این عامل فکر می کند، اما در واقع برای \"the\" مناسب نیست که آن را به سادگی با \"تفکر خرافه\" در نظر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The extensive applications of power electronic converter unavoidably produce more and more harmonics, reduce the power factor and pollute the electric-magnetic environment.
[ترجمه گوگل]کاربردهای گسترده مبدل الکترونیکی قدرت به طور اجتناب ناپذیری باعث تولید هارمونیک های بیشتر و بیشتر، کاهش ضریب توان و آلودگی محیط الکتریکی مغناطیسی می شود
[ترجمه ترگمان]کاربردهای گسترده مبدل الکترونیک قدرت، harmonics های بیشتری تولید می کنند، ضریب توان را کاهش داده و محیط مغناطیسی - مغناطیسی را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But unavoidably, the heart forms, what may melt rain, wrong wrong kermes button.
[ترجمه گوگل]اما ناگزیر، قلب شکل می گیرد، چیزی که ممکن است باران را ذوب کند، دکمه اشتباه کرم ها
[ترجمه ترگمان]اما به طور غیرقابل اجتناب، قلب شکل می گیرد، چیزی که ممکن است باران ذوب شود، دکمه kermes غلط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In such a competitive environment, Lenovo unavoidably face the strategy to choose again.
[ترجمه گوگل]در چنین فضای رقابتی، لنوو ناگزیر با استراتژی انتخاب مجدد روبرو می شود
[ترجمه ترگمان]در چنین محیط رقابتی، Lenovo به طور اجتناب ناپذیری با استراتژی انتخاب مجدد مواجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In some applications, this maximum voltage unavoidably exceeded.
[ترجمه گوگل]در برخی از کاربردها، این حداکثر ولتاژ به طور اجتناب ناپذیری بیشتر شد
[ترجمه ترگمان]در برخی کاربردها، این حداکثر جریان ولتاژ از حد مجاز فراتر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My memory unavoidably recurred to former times with a sort of oppressive sadness.
[ترجمه گوگل]خاطره‌ام ناگزیر با نوعی غم و اندوه به زمان‌های گذشته بازگشت
[ترجمه ترگمان]بی اختیار به یاد ایام پیشین افتادم و خاطره غم انگیزی در ذهنم حک مفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an unavoidable manner, inevitably, inescapably, necessarily

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : unavoidable
✅️ قید ( adverb ) : unavoidably
به طور اجتناب ناپذیر
به ناچار

بپرس