1. Another requirement to respond to unanticipated change is a short production cycle.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از الزامات پاسخگویی به تغییرات پیش بینی نشده، چرخه تولید کوتاه است
[ترجمه ترگمان]الزام دیگر برای پاسخ به تغییرات پیش بینی نشده یک چرخه تولید کوتاه مدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Such an unpleasant and unanticipated development radically changes the situation, and further and more profound explanations are clearly called for.
[ترجمه گوگل]چنین تحول ناخوشایند و پیش بینی نشده ای وضعیت را به طور اساسی تغییر می دهد و توضیح بیشتر و عمیق تر به وضوح لازم است
[ترجمه ترگمان]چنین توسعه نامطبوع و پیش بینی نشده، اساسا وضعیت را تغییر می دهد، و توضیحات عمیق تری به وضوح برای آن ها فراخوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Only later are unanticipated costs and benefits visible; hindsight can make them appear deliberate all along.
[ترجمه گوگل]فقط بعداً هزینه ها و مزایای پیش بینی نشده قابل مشاهده است نگاه به گذشته می تواند آنها را در تمام مدت عمدی جلوه دهد
[ترجمه ترگمان]تنها بعد از آن هزینه های پیش بینی نشده و مزایای قابل مشاهده هستند؛ درک آن ها می تواند آن ها را به صورت آگاهانه در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Risk of unanticipated changes in the term structure of interest rates.
[ترجمه گوگل]خطر تغییرات پیش بینی نشده در ساختار مدت نرخ های بهره
[ترجمه ترگمان]ریسک تغییرات پیش بینی نشده در ساختار نرخ بهره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The managers also had to live with unanticipated consequences of their way of handling the problems and mistakes of less-experienced subordinates.
[ترجمه گوگل]مدیران همچنین باید با پیامدهای پیشبینینشدهای از نحوه رسیدگی به مشکلات و اشتباهات زیردستان کمتجربه زندگی میکردند
[ترجمه ترگمان]مدیران همچنین باید با پیامدهای پیش بینی نشده راه خود برای رسیدگی به مشکلات و اشتباه ات زیردستان با تجربه کم تر زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. When combined with venture capital, It'supports unanticipated recombinations of technologies and skill.
[ترجمه گوگل]هنگامی که با سرمایه خطرپذیر ترکیب می شود، از ترکیب مجدد پیش بینی نشده فن آوری ها و مهارت ها پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با سرمایه سرمایه گذاری ترکیب می شود، از recombinations های پیش بینی نشده فن آوری و مهارت پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. However, the low creditability and unanticipated risks of investment would negatively affect the capital market.
[ترجمه گوگل]با این حال، اعتبارپذیری پایین و ریسک های پیش بینی نشده سرمایه گذاری بر بازار سرمایه تاثیر منفی می گذارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، ریسک اندک و خطرات پیش بینی نشده سرمایه گذاری بر بازار سرمایه تاثیر منفی خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And it was entirely unanticipated - especially by the very experts who had been predicting the opposite.
[ترجمه گوگل]و کاملاً غیرمنتظره بود - مخصوصاً توسط کارشناسانی که خلاف آن را پیشبینی میکردند
[ترجمه ترگمان]و این کاملا غیرقابل پیش بینی بود - به خصوص توسط همان متخصصانی که مخالف را پیش بینی کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Perhaps in this unanticipated and unusual union in dissent of normally warring factions, the freethinker Graves has done the world his greatest act of service.
[ترجمه گوگل]شاید در این اتحاد غیرمنتظره و غیرمعمول در مخالفت جناحهای معمولاً متخاصم، گریوز آزاداندیش بزرگترین خدمت خود را به جهان انجام داده است
[ترجمه ترگمان]شاید در این اتحاد پیش بینی نشده و غیر معمول در مخالفت با جناح های متخاصم در حال جنگ، the گری گور بهترین عمل خود را در دنیا انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Its unanticipated consequence, however, was that cooperators added little to consumer welfare.
[ترجمه گوگل]با این حال، پیامد غیرقابل پیشبینی آن این بود که تعاونیها به رفاه مصرفکننده کمک چندانی نکردند
[ترجمه ترگمان]با این حال، پیامد غیرقابل پیش بینی آن این بود که cooperators اندکی به رفاه مصرف کنندگان افزوده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But then, something really interesting and unanticipated happened before I got there.
[ترجمه گوگل]اما بعد، قبل از اینکه من به آنجا برسم، یک اتفاق واقعاً جالب و غیرمنتظره رخ داد
[ترجمه ترگمان]اما بعد، چیزی واقعا جالب و پیش بینی نشده قبل از اینکه من به آنجا رسیدم اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Under the weight of this unanticipated interest, the project slowed to a crawl.
[ترجمه گوگل]تحت سنگینی این علاقه پیش بینی نشده، پروژه تا حد خزیدن کند شد
[ترجمه ترگمان]با توجه به وزن این منفعت پیش بینی نشده، پروژه آهسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These are other such abrupt and unanticipated reasons lead to SQL corruption.
[ترجمه گوگل]اینها دیگر دلایل ناگهانی و پیش بینی نشده است که منجر به فساد SQL می شود
[ترجمه ترگمان]این موارد دیگر چنان ناگهانی و غیرقابل پیش بینی هستند که منجر به فساد SQL می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How do you deal with unanticipated expenses? Can you give an example?
[ترجمه گوگل]چگونه با هزینه های پیش بینی نشده برخورد می کنید؟ میتونی یک مثال بزنی؟
[ترجمه ترگمان]چگونه با هزینه های پیش بینی نشده کنار بیایید؟ می توانید یک مثال بدهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In undertaking such a vast development programme as the Mahaweli Project, it is perhaps inevitable that unanticipated problems arise.
[ترجمه گوگل]در اجرای چنین برنامه توسعه گسترده ای مانند پروژه ماهاولی، شاید بروز مشکلات پیش بینی نشده اجتناب ناپذیر باشد
[ترجمه ترگمان]در انجام یک برنامه توسعه گسترده به عنوان پروژه Mahaweli، احتمالا اجتناب ناپذیر است که مشکلات پیش بینی نشده بوجود آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید