unallowable

/ˌənəˈlaʊəbəl//ˌənəˈlaʊəbəl/

معنی: غیر مجاز
معانی دیگر: غیرمجاز

جمله های نمونه

1. Transportation Security Administration officer finds unallowable liquids in a passenger's carry-on luggage at Hartsfield-Jackson Atlanta International Airport.
[ترجمه گوگل]افسر اداره امنیت حمل و نقل در فرودگاه بین المللی هارتسفیلد-جکسون آتلانتا مایعات غیرمجاز را در چمدان دستی مسافر پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]افسر اداره امنیت حمل و نقل مایعات unallowable را در چمدان مسافران در فرودگاه بین المللی Hartsfield - جکسن اتلانتا پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is unallowable to ignore or replace the role that government plays in economic and social development, whether refereeing to a country or an area.
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن یا جایگزینی نقشی که دولت در توسعه اقتصادی و اجتماعی ایفا می کند، چه داوری در یک کشور یا یک منطقه غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]نادیده گرفتن یا جایگزینی نقش دولت در توسعه اقتصادی و اجتماعی، چه داوری برای یک کشور و چه در یک منطقه، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The most problematic areas listed were cost accounting standards; unallowable costs; and systems purchasing, estimating and budgeting.
[ترجمه گوگل]مشکل سازترین حوزه های ذکر شده استانداردهای حسابداری بهای تمام شده بودند هزینه های غیر مجاز؛ و سیستم های خرید، برآورد و بودجه بندی
[ترجمه ترگمان]The مناطقی که لیست شده اند استانداردهای حسابداری هزینه، هزینه unallowable، و سیستم های خرید، برآورد و بودجه بندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The influence of groundwater buoyancy on the design and construction of structure is unallowable to be neglected.
[ترجمه گوگل]تأثیر شناور آب زیرزمینی در طراحی و ساخت سازه غیر قابل چشم پوشی است
[ترجمه ترگمان]تاثیر شناوری آب های زیرزمینی بر روی طراحی و ساخت سازه مورد غفلت قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Based on the theory of spectral representation the concept of absolute confinement is unallowable, even the absolute confinement is taken as the limit of relative confinement.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه بازنمایی طیفی، مفهوم محصوریت مطلق غیرمجاز است، حتی حصر مطلق به عنوان حد حصر نسبی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه بازنمایی طیفی، مفهوم حبس مطلق unallowable است، حتی محدود بودن مطلق به عنوان محدودیت محدود بودن نسبی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, such marriage was opposed by Fahai, a Buddhist monk in Jinshan Temple, who maintained that coexistence of human and evil spirit was unallowable.
[ترجمه گوگل]با این حال، فاهای، یک راهب بودایی در معبد جین‌شان، با چنین ازدواجی مخالفت کرد و معتقد بود که همزیستی انسان و روح شیطانی غیرمجاز است
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین ازدواجی با Fahai، یک راهب بودایی در معبد Jinshan، که هم زیستی روح انسان و بد را حفظ کرده بود، مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر مجاز (صفت)
illegal, impermissible, wildcat, unallowable

انگلیسی به انگلیسی

• not permitted, unsanctionable, not allowable

پیشنهاد کاربران

بپرس