unaligned

/ˌʌnəˈlaɪnd//ˌʌnəˈlaɪnd/

معنی: بی طرف، غیر متشکل، بدون صف ارایی، غیر وابسته بحزب
معانی دیگر: بدون صف ارایی، غیر وابسته بحزب، غیر متشکل، بیطرف

جمله های نمونه

1. It is allowed to leave the stack unaligned while it executes.
[ترجمه گوگل]اجازه داده شده است که پشته را در حین اجرا بدون تراز باقی بگذارد
[ترجمه ترگمان]این مجاز است که پس از اجرای آن، پشته unaligned را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper focuses on extracting translation pairs from unaligned Chinese English bilingual corpora.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر استخراج جفت‌های ترجمه از مجموعه‌های دوزبانه انگلیسی چینی چینی متمرکز است
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی استخراج جفتی ترجمه از پیکره های زبانی دو زبانه انگلیسی unaligned چینی تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Corellon Unaligned Arcane magic, spring, beauty, the arts.
[ترجمه گوگل]Corellon Unaligned Arcane جادو، بهار، زیبایی، هنر
[ترجمه ترگمان]بیطرف، جادو، بهار، زیبایی، هنر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Raven Queen Unaligned Death, fate, winter.
[ترجمه گوگل]Raven Queen Unaligned Death، سرنوشت، زمستان
[ترجمه ترگمان] مرگ ملکه افسانه ای، سرنوشت، زمستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Doing an unaligned load requires two or three instructions, depending on the size of the data.
[ترجمه گوگل]انجام یک بار بدون تراز بسته به اندازه داده ها به دو یا سه دستورالعمل نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]انجام یک بار unaligned به دو یا سه دستورالعمل بستگی دارد که به اندازه داده ها بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first thing the function does is an unaligned load as described previously into register
[ترجمه گوگل]اولین کاری که تابع انجام می دهد یک بار غیر تراز است همانطور که قبلا در ثبت توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]اولین کاری که تابع انجام می دهد بار unaligned است که قبلا وارد ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Compared to the unaligned, the shielding effectiveness curve presents an even distribution after MFIA, and the electromagnetic shielding effectiveness is optimized.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با غیر تراز، منحنی اثربخشی محافظ پس از MFIA توزیع یکنواختی را ارائه می‌کند و اثربخشی محافظ الکترومغناطیسی بهینه شده است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با the، منحنی اثربخشی حفاظت، توزیع یکنواخت را بعد از MFIA ارایه می دهد و اثربخشی حفاظت الکترومغناطیسی بهینه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, if you are unaligned, you can serve any deity.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر شما همسو نباشید، می توانید به هر خدایی خدمت کنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر شما unaligned هستید، می توانید به هر گونه خدایی خدمت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. High costs associated with unaligned capital asset purchases and underutilized servers/equipment.
[ترجمه گوگل]هزینه های بالا مرتبط با خرید دارایی های سرمایه ای نامرتبط و سرورها/تجهیزات کم استفاده
[ترجمه ترگمان]هزینه های بالا مرتبط با خریده ای سرمایه ای سرمایه unaligned و سرورها \/ تجهیزات مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sehanine Unaligned Trickery, moon, love, autumn.
[ترجمه گوگل]سهانین ترفند بدون تراز، ماه، عشق، پاییز
[ترجمه ترگمان]Sehanine بیطرف، ماه، عشق، پاییز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Danny Diaz, a Washington-based Republican strategist unaligned with any presidential candidates, agrees.
[ترجمه گوگل]دنی دیاز، استراتژیست جمهوریخواه مستقر در واشنگتن که با هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری همسو نیست، با این موضوع موافق است
[ترجمه ترگمان]دنی دیاز، یک استراتژیست جمهوریخواه مستقر در واشنگتن، با هر کاندیدای ریاست جمهوری موافق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The average unaligned time was divided by the average aligned time to determine how much of a performance hit improper alignment imposed.
[ترجمه گوگل]میانگین زمان عدم تراز بر میانگین زمان تراز تقسیم شد تا مشخص شود که چه مقدار از عملکرد به تراز نادرست تحمیل شده است
[ترجمه ترگمان]میانگین زمان unaligned به طور متوسط برای تعیین این که چه مقدار از عملکرد به همترازسازی نامناسب تحمیل شده است تقسیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If a deity is unaligned, your alignment doesn't matter.
[ترجمه گوگل]اگر خدایی غیر همسو باشد، همسویی شما مهم نیست
[ترجمه ترگمان]اگر خدایی وجود داشته باشد، هم تراز شما مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Kord Unaligned Storms, strength, battle.
[ترجمه گوگل]Kord Unaligned Storms، قدرت، نبرد
[ترجمه ترگمان]شهرکرد طوفان Storms، قدرت، جنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی طرف (صفت)
neutral, just, objective, neuter, impartial, dispassionate, disinterested, non-partisan, unaligned

غیر متشکل (صفت)
unaligned

بدون صف ارایی (صفت)
unaligned

غیر وابسته به حزب (صفت)
unaligned

تخصصی

[ریاضیات] ناهمخط، نا هم تراز

انگلیسی به انگلیسی

• not aligned; not allied with a particular group or faction; out of line, out of position; not formed into a straight line

پیشنهاد کاربران

بپرس