1. An insane person is unaccountable for his actions.
[ترجمه گوگل]یک فرد دیوانه نسبت به اعمال خود پاسخگو نیست
[ترجمه ترگمان]یک شخص دیوانه برای اعمال او غیرقابل توضیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For some unaccountable reason, it struck me as extremely funny.
[ترجمه گوگل]به دلایلی غیرقابل توضیح، به نظر من بسیار خنده دار بود
[ترجمه ترگمان]به دلیلی نامعلوم، به نظرم خیلی خنده دار می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. For some unaccountable reason, he arrived a day early.
[ترجمه گوگل]به دلایل غیرقابل پاسخگویی، او یک روز زودتر رسید
[ترجمه ترگمان]به دلیلی نامعلوم، یک روز زودتر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Too many government departments are unaccountable to the general public.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ادارات دولتی برای عموم مردم پاسخگو نیستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ادارات دولتی برای عموم مردم هیچ دلیل ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Doctors still remain largely unaccountable to the public.
[ترجمه گوگل]پزشکان هنوز تا حد زیادی به مردم پاسخگو نیستند
[ترجمه ترگمان]پزشکان هنوز تا حد زیادی برای مردم ناشناس باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There has been an unaccountable increase in cases of the disease.
[ترجمه گوگل]افزایش غیرقابل پاسخگویی در موارد ابتلا به این بیماری وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در موارد ابتلا به این بیماری، افزایشی بی سابقه رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For some unaccountable reason, the letter never arrived.
[ترجمه گوگل]به دلایلی غیرقابل پاسخگویی، نامه هرگز نرسید
[ترجمه ترگمان]به دلیل نامعلومی این نامه هرگز نرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I often suffer from unaccountable headaches.
[ترجمه گوگل]من اغلب از سردردهای بی حساب رنج می برم
[ترجمه ترگمان]من اغلب از headaches غیر منطقی رنج می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The driver was held unaccountable for the accident.
[ترجمه گوگل]راننده از این حادثه بیخبر شناخته شد
[ترجمه ترگمان]راننده برای حادثه غیرقابل توضیح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. For some unaccountable reason, he keeps his wallet in his underwear drawer.
[ترجمه گوگل]او به دلایلی غیرقابل پاسخگویی کیف پول خود را در کشوی لباس زیر خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل نامعلومی، کیف پولش را در کشوی لباس زیر خود نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For some unaccountable reason the horses drawing the cart stopped just inches short of crushing him to death.
[ترجمه گوگل]به دلایلی غیرقابل توضیح، اسبهایی که گاری را میکشیدند، فقط چند سانتیمتر جلوتر از له کردن او ایستادند
[ترجمه ترگمان]برای یک دلیل نامعلوم اسب های کالسکه فقط چند اینچ طول کشید تا او را به مرگ وادارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His mistake is quite unaccountable.
[ترجمه گوگل]اشتباه او کاملا غیرقابل پاسخگویی است
[ترجمه ترگمان]اشتباه او غیرقابل توضیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For some unaccountable reason he was sure I would be successful.
[ترجمه گوگل]به دلایل غیرقابل پاسخگویی او مطمئن بود که من موفق خواهم شد
[ترجمه ترگمان]به دلیلی نامعلوم مطمئن بود که من موفق خواهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As he worked a sudden and unaccountable terror took possession of him.
[ترجمه گوگل]همانطور که او کار می کرد، یک وحشت ناگهانی و غیرقابل پاسخگویی او را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]در همان حال وحشتی ناگهانی و غریب بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It's most unaccountable that we should never have known you.
[ترجمه گوگل]این غیرقابل پاسخگویی است که هرگز نباید شما را می شناختیم
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیب است که ما هرگز شما را نشناخته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید