unaccomplished

/ʌnəˈkʌmplɪʃt//ʌnəˈkʌmplɪʃt/

ناکامل، تمام نشده، به ثمر نرسیده، ناتمام، انجام نشده، بی هنر، بی کمال

جمله های نمونه

1. He is an unaccomplished writer with nothing published.
[ترجمه گوگل]او یک نویسنده ناتمام است که هیچ چیزی منتشر نشده است
[ترجمه ترگمان]او نویسنده unaccomplished است که هیچ چیز منتشر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The unaccomplished tasks of the Xinhai Revoluntion, which were winning complete independence and liberation, and making China strong and prosperous, were carried on by the Communist Party of China.
[ترجمه گوگل]وظایف ناتمام انقلاب شینهای، که به دست آوردن استقلال و آزادی کامل، و قوی و مرفه ساختن چین بود، توسط حزب کمونیست چین انجام شد
[ترجمه ترگمان]وظایف unaccomplished of، که استقلال کامل و آزادی را به دست آوردند و چین را قوی و مرفه کردند، توسط حزب کمونیست چین حمل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The standard about accomplished and unaccomplished offense should be determined by the feature of ancient cultural sites or ancient tombs.
[ترجمه گوگل]معیار مربوط به جرم انجام شده و ناتمام باید بر اساس ویژگی مکان های فرهنگی باستانی یا مقبره های باستانی تعیین شود
[ترجمه ترگمان]استاندارد در مورد جرم انجام شده و unaccomplished باید با ویژگی مکان های فرهنگی باستانی یا مقبره های باستانی تعیین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Betwixt the stars and the unaccomplished fate.
[ترجمه گوگل]بین ستاره ها و سرنوشت ناتمام
[ترجمه ترگمان]ستاره ها و سرنوشت unaccomplished را زیر نظر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The second part is the theory basis of unaccomplished crime and the foundation of punishment.
[ترجمه گوگل]بخش دوم مبانی نظری جنایت ناتمام و مبنای مجازات است
[ترجمه ترگمان]بخش دوم، اساس نظریه جرم و پایه و اساس مجازات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It sums up the history evolvement of the unaccomplished crime theory, the conception and the establishing conditions of it.
[ترجمه گوگل]سیر تحول تاریخ نظریه جنایت ناتمام، مفهوم و شرایط ایجاد آن را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش تاریخچه نظریه جنایت unaccomplished، مفهوم و شرایط تاسیس آن را خلاصه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the past cases, unaccomplished burglary was generally regarded as the edge of crime, and was treated as innocent.
[ترجمه گوگل]در موارد گذشته سرقت های ناتمام به طور کلی به عنوان لبه جرم تلقی می شد و به عنوان بی گناه تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]در موارد گذشته، دزدی unaccomplished عموما به عنوان حاشیه جرم تلقی می شد و به عنوان یک بی گناه شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you feel unaccomplished and look around you at all the others succeeding at their life goals and dreams, then look inward at what it is that holds you in the polarity of failure.
[ترجمه گوگل]اگر احساس ناکامل می‌کنید و به اطرافتان نگاه می‌کنید که دیگران در اهداف و رویاهای زندگی‌شان موفق هستند، به درون نگاه کنید که چه چیزی شما را در قطبیت شکست نگه می‌دارد
[ترجمه ترگمان]اگر احساس ناراحتی می کنید و به اطرافیان خود نگاه کنید، به اهداف و رویاهای زندگی خود نگاه کنید، سپس به درون خود نگاه کنید که چه چیزی شما را در قطبش شکست نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Practice Aesthetics not only has modernity and is the authentic modern aesthetics, but as a project reflecting on modernity, it remains unaccomplished.
[ترجمه گوگل]عمل زیبایی شناسی نه تنها دارای مدرنیته است و زیبایی شناسی مدرن اصیل است، بلکه به عنوان پروژه ای در انعکاس مدرنیته، ناتمام می ماند
[ترجمه ترگمان]عرف نه تنها مدرنیته را دارد و زیبایی شناسی مدرن را دارد، بلکه به عنوان یک پروژه که منعکس کننده مدرنیته است، it باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The more comprehensive objective standards should be built for unaccomplished offenders and incapable crimes in attempted crime. The legislation of attempted crime should also be further perfected.
[ترجمه گوگل]استانداردهای عینی جامع تری باید برای مجرمان ناتمام و جرایم ناتوان در تلاش برای جنایت ایجاد شود قانون تلاش برای جرم نیز باید تکمیل شود
[ترجمه ترگمان]استانداردهای جامع تری باید برای مجرمان unaccomplished و جرایم غیر قانونی در اقدام به ارتکاب جرم ساخته شود قانون مبارزه با اقدام نیز باید بیشتر تکمیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It benefits to us to obtain the correct and reasonable standard of accomplishment of crime, just discussing the relations of constitutions of crime and unaccomplished crime.
[ترجمه گوگل]دستیابی به معیار صحیح و معقول تحقق جرم، صرف بحث در مورد روابط قواعد جرم و جنایت ناتمام، به نفع ماست
[ترجمه ترگمان]این به ما کمک می کند که معیار صحیح و منطقی برای انجام جنایت را به دست آوریم و در مورد روابط قانون اساسی جنایت و جرائم unaccomplished بحث کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From the origin and its development process, we can see the concept of unaccomplished crime grows between the antinomy of the subjective and external theories from the date of its birth.
[ترجمه گوگل]از مبدأ و روند توسعه آن، می توان دید که مفهوم جنایت ناتمام بین تضاد نظریه های ذهنی و بیرونی از تاریخ تولد آن رشد می کند
[ترجمه ترگمان]از مبدا و فرآیند توسعه آن، ما می توانیم مفهوم جرم unaccomplished را ببینیم که بین the نظریه های ذهنی و بیرونی از تاریخ تولد خود رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the last chapter, the author compare and analysis the special shape of this offence, the accomplished and unaccomplished offence, and etc.
[ترجمه گوگل]نویسنده در فصل آخر به مقایسه و تحلیل شکل خاص این جرم، جرم انجام شده و ناکامل و می پردازد
[ترجمه ترگمان]در فصل آخر مولف، شکل خاص این جرم، جرم انجام شده و unaccomplished و غیره را مقایسه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We said above that the peasants have accomplished a revolutionary task which had been left unaccomplished for many years and have done an important job for the national revolution.
[ترجمه گوگل]در بالا گفتیم که دهقانان یک وظیفه انقلابی را که سالها ناتمام مانده بود انجام دادند و کار مهمی برای انقلاب ملی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]گفتیم که دهقانان یک کار انقلابی انجام دادند که سال ها پیش از آن باقی مانده بود و وظیفه مهمی را برای انقلاب ملی به عمل آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not executed or performed, incomplete; unsuccessful, unskilled

پیشنهاد کاربران

بپرس