umma

جمله های نمونه

1. It is absolutely necessary that the umma root its security somewhere else than in the ban on free thought.
[ترجمه گوگل]کاملاً ضروری است که امت امنیت خود را در جایی غیر از ممنوعیت آزاداندیشی ریشه کند
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که umma امنیت خود را در جای دیگری به جای ممنوعیت تفکر آزاد، ریشه کن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Umma party, the biggest northern opposition party, was able to cobble together just under $500,000 to spend centrally on the whole election.
[ترجمه گوگل]حزب امت، بزرگترین حزب مخالف شمال، توانست کمتر از 500000 دلار را جمع آوری کند تا به طور متمرکز در کل انتخابات هزینه کند
[ترجمه ترگمان]حزب \"اوما\"، بزرگ ترین حزب مخالف در شمال، قادر بود تا فقط در حدود ۵۰۰،۰۰۰ دلار با هم متحد شوند تا به صورت متمرکز در کل انتخابات شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. SOUNDBITE (English) Sadiq Al-Mahdi, head of the Umma Party: Self determination is a decision by the people of Sudan to seek voluntary unity.
[ترجمه گوگل]SOUNDBITE (انگلیسی) صادق المهدی، رئیس حزب امت: تصمیم گیری مردم سودان برای اتحاد داوطلبانه است
[ترجمه ترگمان]صادق المهدی (انگلیسی)صادق المهدی، رئیس حزب \"اوما\": خودمختاری تصمیم مردم سودان برای یافتن اتحاد داوطلبانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Osama's Galatea was sculpted, conveniently, out of a love with the ideal of "defence" of the "Umma", the global Islamic community.
[ترجمه گوگل]گالاتئای اسامه به راحتی و به دلیل عشق به آرمان "دفاع" از "امت"، جامعه جهانی اسلامی، مجسمه سازی شد
[ترجمه ترگمان]Osama از طریق عشق به \"دفاع\" از \"امت\"، جامعه جهانی اسلام ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was partly filled by political Islamism, with its dream not merely of a single Arab state but of a united Islamic society or umma, run along the guidelines of Islamic law.
[ترجمه گوگل]این کشور تا حدودی مملو از اسلام گرایی سیاسی بود و رویای آن نه تنها یک کشور عربی واحد، بلکه یک جامعه یا امتی متحد اسلامی که بر اساس دستورالعمل های شریعت اسلامی اجرا می شد
[ترجمه ترگمان]آن تا حدی توسط اسلام گرایی سیاسی پر شده بود و رویای آن نه تنها یک دولت عربی بلکه یک جامعه متحد اسلامی و یا umma بود که در راستای دستورالعمل های قانون اسلامی اجرا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In fact, one has to go back 500 years to find the single historical example of a true "water war" – a dispute between the city-states of Lagash and Umma on the Tigris-Euphrates.
[ترجمه گوگل]در واقع، برای یافتن نمونه تاریخی یک "جنگ آب" واقعی باید به 500 سال پیش برگردیم - اختلاف بین دولت شهرهای لاگاش و امما در دجله-فرات
[ترجمه ترگمان]در واقع، باید ۵۰۰ سال به عقب برگردد تا یک نمونه تاریخی از \"جنگ آب\" واقعی پیدا کند - اختلاف بین ایالات - و \"اوما\" در دجله و فرات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In Islamic tradition, they argue, the ambitions of any individual are set aside for the common good of the umma, or community.
[ترجمه گوگل]در سنت اسلامی، آنها استدلال می کنند که جاه طلبی های هر فردی برای منافع عمومی امت یا جامعه کنار گذاشته می شود
[ترجمه ترگمان]در سنت اسلامی، آن ها مدعی هستند که جاه طلبی های هر فرد برای منافع مشترک جامعه یا جامعه کنار گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• entire community of muslims bound together by religion, totality of all muslims

پیشنهاد کاربران

امت.
معمولا در متون تخصصی تاریخ اسلام استفاده میشه

بپرس