umbra

/ˈəmbrə//ˈʌmbrə/

معنی: شبح، روح، سایه، نقطه تاریک
معانی دیگر: (سایه ی مخروط شکل هر سیاره که در جهت مخالف خورشید افکنده می شود) اختر سایه، سایه ی سیاره، (لکه های خورشید) سیاه میان، سایه ی مرکزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: umbrae
مشتقات: umbral (adj.)
(1) تعریف: a shadow or darkened area.
مشابه: shade

(2) تعریف: the darkest part of the shadow, from which all light is blocked, cast by one heavenly body on another, as in an eclipse or in the center of a sunspot. (Cf. penumbra.)

جمله های نمونه

1. This is a lighter area between the umbra and the edge of a shadow.
[ترجمه گوگل]این یک منطقه سبک تر بین سایه چشم و لبه یک سایه است
[ترجمه ترگمان]این یک منطقه روشن تر میان the و لبه یک سایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even in the umbra of sunspots, the strongest region in the solar atmosphere, the magnetic field strength is only about 2000 Gauss.
[ترجمه گوگل]حتی در چتر لکه های خورشیدی، قوی ترین منطقه در جو خورشید، قدرت میدان مغناطیسی تنها حدود 2000 گاوس است
[ترجمه ترگمان]حتی در the شدن sunspots، قوی ترین منطقه در اتمسفر خورشیدی، نیروی میدان مغناطیسی تنها حدود ۲۰۰۰ گاوس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This includes the continuous survey of umbra and penumbra of the sunspot.
[ترجمه گوگل]این شامل بررسی مداوم چتر و نیم سایه لکه خورشیدی است
[ترجمه ترگمان]این شامل بررسی مستمر of و penumbra از the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Passing closer to the center of the umbra, the Moon's southern hemisphere (left) appears darker in this eclipse image, recorded from Deerlick Astronomy Village, Georgia, USA.
[ترجمه گوگل]با عبور از مرکز چتر، نیمکره جنوبی ماه (سمت چپ) در این تصویر کسوف که از دهکده نجومی دیرلیک، جورجیا، ایالات متحده ثبت شده است، تیره تر به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]از نزدیک تر به مرکز of، نیم کره جنوبی ماه (چپ)در این تصویر کسوف تیره تر به نظر می رسد، که از Deerlick Astronomy، جورجیا، ایالات متحده آمریکا ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Umbra - You need Samples values equal to or greater than 2 to see any influence of this button.
[ترجمه گوگل]Umbra - برای مشاهده تأثیر این دکمه به مقادیر Samples برابر یا بیشتر از 2 نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]Umbra - شما به مقادیر نمونه ها برابر یا بزرگ تر از ۲ نیاز دارید تا هر گونه تاثیر این دکمه را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The center of the umbra is much darker than its edges, " it says.
[ترجمه گوگل]مرکز چتر بسیار تیره تر از لبه های آن است
[ترجمه ترگمان]مرکز of بسیار تیره تر از لبه آن است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shaped like a cone extending into space, the umbra has a circular cross section that can be most easily seen during a lunar eclipse.
[ترجمه گوگل]چتر به شکل مخروطی که در فضا امتداد می یابد، مقطع دایره ای دارد که به راحتی در هنگام ماه گرفتگی قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]به شکل یک مخروط که به سمت فضا حرکت می کند، umbra دارای مقطع عرضی گردی است که به راحتی می تواند در طول ماه گرفتگی قابل مشاهده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When this happens, the umbra cannot reach Earth and an antumbra shadow is created over the planet's surface.
[ترجمه گوگل]وقتی این اتفاق می افتد، چتر نمی تواند به زمین برسد و یک سایه آنتومبرا بر روی سطح سیاره ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی این اتفاق می افتد، umbra نمی توانند به زمین برسند و سایه antumbra بر روی سطح کره زمین ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Only moon umbra totally puts on earth, the shadow area can watch the eclipse.
[ترجمه گوگل]فقط سایه ماه کاملاً روی زمین قرار می گیرد، منطقه سایه می تواند خورشید گرفتگی را تماشا کند
[ترجمه ترگمان]فقط ماه تاریکی را روی زمین قرار می دهد، منطقه سایه می تواند خورشید را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Partial Eclipse - When only part of the moon enters the Earth's umbra, this is called a partial eclipse.
[ترجمه گوگل]خسوف جزئی - زمانی که تنها بخشی از ماه وارد چتر زمین می شود، به این خسوف جزئی می گویند
[ترجمه ترگمان]کسوف جزیی: زمانی که تنها بخشی از ماه وارد the زمین می شود کسوف جزیی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was found that an anormal light bridge formed in the old main spot when the two umbrae merged into one instead of the opposite case, i. e., one umbra split into two.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که یک پل نوری غیرعادی در نقطه اصلی قدیمی زمانی که دو چتر به جای حالت مخالف در یک چتر ادغام شدند، تشکیل شد e, یک چتر به دو تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]پیدا بود که پلی روشن در نقطه اصلی اصلی که در آن واحد دو umbrae به جای آن در یکی از موارد مخالف به یکی تبدیل شده است، تشکیل شده است E تاریکی به دو قسمت تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This will only be experienced at a specific point on Earth where a shadow cast by the Moon, called an umbra, reaches our planet.
[ترجمه گوگل]این تنها در نقطه خاصی از زمین تجربه می شود که سایه ای که ماه به نام umbra نامیده می شود به سیاره ما می رسد
[ترجمه ترگمان]این تنها در یک نقطه مشخص روی زمین تجربه خواهد شد که در آن سایه ای از ماه به نام an، به سیاره ما می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first is simply how deeply the moon goes into the umbra.
[ترجمه گوگل]اولین مورد به سادگی این است که ماه چقدر به درون چتر می رود
[ترجمه ترگمان]اولی به سادگی این است که ماه تا چه حد به the می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was unmistakable: Baker's face is surrounded by an umbra of curls that organize themselves into unpredictable spirals—not unlike the complex protein molecules he studies.
[ترجمه گوگل]غیرقابل انکار بود: صورت بیکر توسط چتری از فرها احاطه شده است که خود را به شکل مارپیچ های غیرقابل پیش بینی سازماندهی می کنند - بی شباهت به مولکول های پروتئین پیچیده ای که او مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که چهره بی کر با حلقه ای از جعد احاطه شده که خود را به spirals غیرقابل پیش بینی تبدیل می کند - نه برخلاف مولکول های پروتئینی پیچیده که او مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبح (اسم)
apparition, target, phantom, ghost, silhouette, specter, sprite, spook, caddy, simulacrum, eidolon, spectrum, fantom, phantasm, phantasma, umbra, wraith

روح (اسم)
nature, spirit, esprit, apparition, breeze, calmness, phantom, ghost, specter, sprite, psyche, spook, zing, placidity, numen, fantom, phantasm, phantasma, spunkie, umbra, wraith

سایه (اسم)
shadow, protection, patronage, auspices, shade, shading, umbrage, hatching, shadiness, umbra

نقطه تاریک (اسم)
umbra

تخصصی

[برق و الکترونیک] سایه ناحیه سایه کامل پشت جسمی که در تابش باریکه قرار دارد . خط مستقیمی که از هر نقطه در این ناحیه به هر نقطه از منبع کشیده شود از جسم می گذرد .

انگلیسی به انگلیسی

• shade, shadow; area of the shadow of an eclipse, dark center of a sunspot; spectral image

پیشنهاد کاربران

تاریک ترین نقطه سایه
( منبع آکسفورد )
umbra ( نجوم )
واژه مصوب: سایه 4
تعریف: 1. ناحیه‏ای از زمین یا ماه که در هنگام گرفت در تاریکی کامل است|||2. ناحیۀ تیره‏تر و مرکزی هر لکۀ خورشیدی
۱. سایه
۲. نقطه تاریک
۳. روح
۴. شبه

بپرس