umbilicus

/ʌmˈbɪlɪkəs//ʌmˈbɪlɪkəs/

معنی: ناف، فرورفتگی ناف مانند
معانی دیگر: navel تش، پیوندگاه ناف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: umbilici
(1) تعریف: the central depression on the surface of the abdomen at which the umbilical cord was attached to the fetus; navel.

(2) تعریف: a similar small opening or hollow in lower animals, as in the base of the shells of certain shellfish.

جمله های نمونه

1. Conclusion The quantity of umbilicus of the adult of science establish for reference of microinvasive operation.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: مقدار ناف بزرگسالان علم برای مرجع عملیات میکرو تهاجمی تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مقدار umbilicus علم بالغ علم برای ارجاع به عملیات microinvasive تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The redness of umbilicus diminished gradually after laparotomy.
[ترجمه گوگل]قرمزی ناف پس از لاپاراتومی به تدریج کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]سرخی خون اندک اندک پس از laparotomy تقلیل یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. OBJECTIVE To study the factors related with infection umbilicus after resection of gall bladder under laparoscopy.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه عوامل مرتبط با عفونت ناف پس از برداشتن کیسه صفرا تحت لاپاراسکوپی
[ترجمه ترگمان]مطالعه عوامل مربوط به عفونت umbilicus پس از resection مثانه در زیر laparoscopy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Chinese medicine paved on the umbilicus and enema has definite clinical therapeutics effect on the treatment of refractory cirrhosis ascites with azotemia.
[ترجمه گوگل]طب چینی سنگ فرش شده روی ناف و تنقیه دارای اثر درمانی بالینی قطعی در درمان آسیت سیروز مقاوم به درمان با آزوتمی است
[ترجمه ترگمان]داروهای چینی که بر روی the و enema فرش می شود، تاثیر بالینی بالینی مشخصی بر رفتار cirrhosis refractory با azotemia دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Skin, umbilicus, respiratory tract were primary route of infection.
[ترجمه گوگل]پوست، ناف و مجاری تنفسی مسیر اصلی عفونت بودند
[ترجمه ترگمان]پوست، umbilicus، دستگاه تنفسی، مسیر اصلی عفونت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods 121 cases with peri - umbilicus allergic contact dermatitis were tested with a standardized patch - testing technique.
[ترجمه گوگل]روش‌ها 121 مورد مبتلا به درماتیت تماسی آلرژیک اطراف ناف با روش استاندارد پچ تست مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۲۱ مورد مربوط به درماتیت تماسی با پری - umbilicus با یک تکنیک تست وصله استاندارد تست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Large intestines popping out of the umbilicus in Chihuahuas are uncommon.
[ترجمه گوگل]بیرون آمدن روده بزرگ از ناف در چیهواهواها غیر معمول است
[ترجمه ترگمان]intestines بزرگ در the کاملا غیر معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods Review embryogeny and dissection of the umbilicus, analyze the relationship of holographic theory with umbilicus therapy.
[ترجمه گوگل]روش ها بررسی جنین زایی و تشریح ناف، تجزیه و تحلیل رابطه تئوری هولوگرافی با درمان ناف
[ترجمه ترگمان]روش ها بررسی embryogeny و تجزیه of را بررسی کرده، رابطه theory holographic را با روش درمانی umbilicus بررسی و تجزیه و تحلیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A caudal ventral midline coeliotomy from umbilicus to pubis should be performed.
[ترجمه گوگل]سیلیوتومی خط وسط شکمی دمی از ناف تا پوبیس باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]A شکمی در شکمی از umbilicus به شرمگاهی باید اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The redness of the umbilicus diminished gradually after the operation.
[ترجمه گوگل]قرمزی ناف پس از عمل به تدریج کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]سرخی of به تدریج پس از عملیات کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sound charges umbilicus, spreading out on the human evolutionary matrix to all the light centers.
[ترجمه گوگل]صدا ناف را شارژ می کند و در ماتریکس تکاملی انسان به تمام مراکز نوری پخش می شود
[ترجمه ترگمان]اتهامات به صدا درمی آیند و در ماتریس تکاملی انسان به همه مراکز نور گسترش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective:To approach the clinical curative effect of spreading umbilicus in alumbre to treat gerontism prostatauxe with urinary retention.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر درمانی بالینی پخش ناف در آلمبر برای درمان پروستاتوس پیری همراه با احتباس ادرار
[ترجمه ترگمان]هدف: رویکرد درمانی بالینی گسترش umbilicus در alumbre برای درمان gerontism prostatauxe با حفظ ادرار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Other sites that ventral hernias can develop are the belly button (umbilicus) or any other area of the abdominal wall.
[ترجمه گوگل]سایر نقاطی که فتق شکمی می تواند ایجاد شود، ناف (ناف) یا هر ناحیه دیگری از دیواره شکم است
[ترجمه ترگمان]دیگر محل هایی که hernias شکمی می توانند در آن رشد کنند، ناف شکم (umbilicus)یا هر ناحیه دیگر از دیواره شکمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To explore the best method for the umbilicus skin nursing of infant in delivery room.
[ترجمه گوگل]هدف: کشف بهترین روش برای پرستاری از پوست ناف نوزاد در اتاق زایمان
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی بهترین روش پرستاری از نوزاد در اتاق زایمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناف (اسم)
belly button, navel, umbilicus

فرورفتگی ناف مانند (اسم)
umbilicus

تخصصی

[ریاضیات] ناف

انگلیسی به انگلیسی

• navel, place where the umbilical cord was attached (anatomy); structure resembling a navel (botany, zoology)

پیشنهاد کاربران

بپرس