معنی: ای قهوه مایل به زردمعانی دیگر: (نوعی خاک دارای اکسید منگنز و آهن که به رنگ قهوه ای مایل به زرد است و پخته ی آن به رنگ قهوه ای مایل به قرمز است) اومبر، گل ماشی، (رنگ) قهوه ای مایل به زرد یا قرمز، (محلی) سایه، سایه، روح، شبح، سایه انداختن، قهوه ای مایل بزرد
• (1)تعریف: a natural pigment of iron and manganese oxides, that is yellowish brown, or reddish brown when roasted.
• (2)تعریف: a yellowish brown or reddish brown color.
جمله های نمونه
1. Floodlighting reflected from the silvery burnt umber cladding of the walls as though ice-ghosts danced there, and set the green columns aglow.
[ترجمه گوگل]نورافکن از روکش نقرهای سوخته دیوارها منعکس میشد که انگار ارواح یخی آنجا میرقصیدند و ستونهای سبز را میدرخشیدند [ترجمه ترگمان]Floodlighting از روکش نقره و روکش فلزی دیوارها منعکس می شد طوری که انگار اشباح در آنجا می رقصیدند و ستون های سبز را روشن کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A burnt umber man in a raw sienna compartment.
[ترجمه گوگل]مردی سوخته در یک محفظه سینا خام [ترجمه ترگمان]\"یه مرد سوخته سوخته توی\" sienna raw [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's color was metallic gold sunward and burnt umber on the shielded side.
[ترجمه گوگل]رنگ آن طلایی متالیک به سمت آفتاب و عرق سوخته در سمت محافظ بود [ترجمه ترگمان]رنگ آن به رنگ طلا فلزی و umber سوخته در کناره حفاظ دار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Can I see the umber serge instead?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم به جای آن سرژ آمبر را ببینم؟ [ترجمه ترگمان]میشه بجاش \"serge\" رو ببینم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One white, the other - burnt umber.
[ترجمه گوگل]یکی سفید، دیگری - خبر سوخته [ترجمه ترگمان] یه دونه \"umber\"، اون یکی \"umber burnt\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To get to work, he takes umber 1bus to a hotel.
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به محل کار، او با اتوبوس umber 1 به هتلی می رود [ترجمه ترگمان]برای رسیدن به محل کار، او ۱ اتوبوس را به یک هتل می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A unique umber a ociated with each interrupt.
[ترجمه گوگل]یک Umber منحصر به فرد با هر وقفه ایجاد می شود [ترجمه ترگمان]یک umber منحصر به فرد با هر وقفه یک وقفه ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You are umber one.
[ترجمه گوگل]شما نفر اول هستید [ترجمه ترگمان] تو \"umber\" هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As the chlorophyll disappears during the autumn, the leaves turn fiery red, garnet or umber.
[ترجمه گوگل]با ناپدید شدن کلروفیل در پاییز، برگها به رنگ قرمز آتشین، گارنت یا خاکستری می شوند [ترجمه ترگمان]وقتی کلروفیل در طول فصل پاییز ناپدید می شود، برگ ها قرمز آتشین، لعل و یا umber می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This is a mixture of yellow ochre and burnt umber applied to previously dampened paper.
[ترجمه گوگل]این مخلوطی از اخرای زرد و عصاره سوخته است که روی کاغذهایی که قبلاً مرطوب شده اند استفاده می شود [ترجمه ترگمان]این ترکیبی از رنگ های زرد مایل به زرد و سوخته بود که برای کاغذ مرطوب قبلا به کار برده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The sidewalks were full of dogshit in brilliant colors: ocher, umber, Mars yellow, sienna, viridian, ivory black, rose madder.
[ترجمه گوگل]پیاده روها مملو از سگ سانان در رنگ های درخشان بود: اخر، خاکستری، زرد مریخ، سینا، ویریدین، سیاه عاج، گل سرخ [ترجمه ترگمان]پیاده روها پر از dogshit بودند که رنگ های درخشانی داشتند: ocher، umber، مارس زرد، sienna، viridian، سیاه عاج، بیشتر عصبانی بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The deciduous trees—maple, aspen, crab apple, birch—have begun to turn; but in a wet year their colors are more muted: umber, ocher, russet, and mustard.
[ترجمه گوگل]درختان برگریز - افرا، آسپن، خرچنگ سیب، توس- شروع به چرخیدن کرده اند اما در سال مرطوب، رنگهای آنها کمرنگتر میشود: عنبر، اخر، زنگار و خردل [ترجمه ترگمان]درختان برگریز - افرا، صنوبر، سیب خرچنگ، غان، شروع به تغییر کرده اند؛ اما در سال مرطوب رنگ آن ها more: umber، ocher، حنایی و خردل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Look for earth tones for your best color matches, such as forest green, dark brown, and burnt umber, and incorporate those colors into your makeup scheme.
[ترجمه گوگل]به دنبال رنگ های زمینی برای بهترین تطابق رنگی خود مانند سبز جنگلی، قهوه ای تیره و خاکستری سوخته باشید و آن رنگ ها را در طرح آرایش خود بگنجانید [ترجمه ترگمان]به دنبال بهترین matches رنگ خود بگردید، مانند جنگل سبز، قهوه ای تیره، و umber سوخته، و رنگ های آن را در طرح آرایش خود استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. “I’ve looked at this picture very often but I’d never really noticed this shadow before, ” he suddenly said, pointing to a patch of burnt umber near the elbow.
[ترجمه محمدی] او در حالی که به قسمت تیره ی که در نزدیکی آرنج او بود اشاره میکرد گفت : " من اکثر اوقات به این عکس خیره می شوم اما هرگز تا به حال به این سایه دقت نکرده بودم
|
[ترجمه گوگل]او ناگهان با اشاره به تکه ای از عصاره سوخته در نزدیکی آرنج گفت: «من بارها به این عکس نگاه کرده ام، اما قبلاً واقعاً متوجه این سایه نشده بودم [ترجمه ترگمان]او ناگهان گفت: \" من خیلی زیاد به این تصویر نگاه کرده ام اما قبلا هیچ وقت این سایه را ندیده بودم \" و به قسمتی از آتش سوخته نزدیک آرنج اشاره کرد و گفت: \" من قبلا این سایه را ندیده بودم \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ای قهوه مایل به زرد (صفت)
umber
انگلیسی به انگلیسی
• grayling, species of fish that resembles the trout (native to europe and the northern united states); species of wading bird that resembles a heron (native to africa); shadow (british) color with umber; color with a reddish-brown material that resembles umber reddish-brown reddish-brown pigment derived from soil that is rich in clay iron and manganese; reddish-brown color something that is umber in colour is yellowish or reddish brown; a literary word.