1. The cow's udder swayed from side to side as she walked along.
[ترجمه گوگل]پستان گاو هنگام راه رفتن از این طرف به آن طرف می چرخید
[ترجمه ترگمان]پستان گاو از یک طرف به طرف دیگر تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The cow has a diseased udder.
3. Beneath her, the udder, once high and tight, drooped forlornly almost to the floor.
[ترجمه گوگل]در زیر او، پستان که زمانی بلند و سفت بود، تقریباً تا زمین به طرز وحشتناکی آویزان بود
[ترجمه ترگمان]پستان دار، که زمانی بلند و محکم شده بود، با بیچارگی خود را به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Also mares can be ticklish round the udder and resent the foal nuzzling around that area.
[ترجمه گوگل]همچنین مادیانها میتوانند در اطراف پستان قلقلک داشته باشند و از حرکت کرهها در اطراف آن ناحیه ناراحت شوند
[ترجمه ترگمان]همچنین mares می توانند در دور پستان ticklish باشند و از کره اسب در اطراف آن منطقه دلخور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As he pushed the calf's head towards the udder he spat to rid himself of the polluting sight of birth.
[ترجمه گوگل]در حالی که سر گوساله را به سمت پستان هل داد، تف کرد تا خود را از شر منظره آلوده تولد خلاص کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سر گوساله را به سوی پستان هل داد، تف کرد تا از آن منظره آلوده تولد خود خلاص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The grunt had disappeared and her udder hung heavy and turgid between her legs.
[ترجمه گوگل]غرغر ناپدید شده بود و پستانش سنگین و متلاطم بین پاهایش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]صدای غرشی ناپدید شده بود و پستان در میان پاهایش پیچیده و آشفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Also, the other udder becomes hard hot, painful and enlarged, and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان دیگر سخت گرم، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان دیگر به شدت داغ، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است چیزی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Also, the udder becomes hot, painful and enlarged and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان گرم، دردناک و بزرگ شده و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان داغ، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Actinomycosis of the udder in a specific condition which will destroy the gland completely and can cause abscessation and subsequent fibrosis.
[ترجمه گوگل]اکتینومایکوز پستان در یک وضعیت خاص که غده را به طور کامل از بین می برد و می تواند باعث آبسه و فیبروز بعدی شود
[ترجمه ترگمان]Actinomycosis پستان در یک شرایط خاص که غده را به طور کامل از بین می برد و می تواند باعث abscessation و fibrosis subsequent شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The calf fumbled for its mother's udder for milk.
[ترجمه گوگل]گوساله به دنبال پستان مادرش برای شیر می گشت
[ترجمه ترگمان]گوساله پستان مادر را برای شیر پستان برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Lambs are glad Nosing the mother's udder.
[ترجمه گوگل]بره ها خوشحالند که پستان مادر را بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]لمب ها از پستان مادر خوشحال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Also, the udder becomes hot, painful, and enlargedAnd, and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان گرم، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان داغ، دردناک و enlargedAnd می شود و حیوان ممکن است چیزی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Also, the organ udder becomes hot, painful and enlarged, and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان اندام گرم، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان پستان داغ، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید