udder

/ˈədər//ˈʌdə/

معنی: غده پستانی یا شیری، پستان گاو و مانند ان
معانی دیگر: (جانور شیرده) پستان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large mammary organ with two or more glands, each with its own nipple, as in a cow or goat.

جمله های نمونه

1. The cow's udder swayed from side to side as she walked along.
[ترجمه گوگل]پستان گاو هنگام راه رفتن از این طرف به آن طرف می چرخید
[ترجمه ترگمان]پستان گاو از یک طرف به طرف دیگر تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cow has a diseased udder.
[ترجمه گوگل]گاو پستان بیمار دارد
[ترجمه ترگمان]گاو پستان بیمار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beneath her, the udder, once high and tight, drooped forlornly almost to the floor.
[ترجمه گوگل]در زیر او، پستان که زمانی بلند و سفت بود، تقریباً تا زمین به طرز وحشتناکی آویزان بود
[ترجمه ترگمان]پستان دار، که زمانی بلند و محکم شده بود، با بیچارگی خود را به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Also mares can be ticklish round the udder and resent the foal nuzzling around that area.
[ترجمه گوگل]همچنین مادیان‌ها می‌توانند در اطراف پستان قلقلک داشته باشند و از حرکت کره‌ها در اطراف آن ناحیه ناراحت شوند
[ترجمه ترگمان]همچنین mares می توانند در دور پستان ticklish باشند و از کره اسب در اطراف آن منطقه دلخور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As he pushed the calf's head towards the udder he spat to rid himself of the polluting sight of birth.
[ترجمه گوگل]در حالی که سر گوساله را به سمت پستان هل داد، تف کرد تا خود را از شر منظره آلوده تولد خلاص کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سر گوساله را به سوی پستان هل داد، تف کرد تا از آن منظره آلوده تولد خود خلاص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The grunt had disappeared and her udder hung heavy and turgid between her legs.
[ترجمه گوگل]غرغر ناپدید شده بود و پستانش سنگین و متلاطم بین پاهایش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]صدای غرشی ناپدید شده بود و پستان در میان پاهایش پیچیده و آشفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Also, the other udder becomes hard hot, painful and enlarged, and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان دیگر سخت گرم، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان دیگر به شدت داغ، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است چیزی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Also, the udder becomes hot, painful and enlarged and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان گرم، دردناک و بزرگ شده و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان داغ، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Actinomycosis of the udder in a specific condition which will destroy the gland completely and can cause abscessation and subsequent fibrosis.
[ترجمه گوگل]اکتینومایکوز پستان در یک وضعیت خاص که غده را به طور کامل از بین می برد و می تواند باعث آبسه و فیبروز بعدی شود
[ترجمه ترگمان]Actinomycosis پستان در یک شرایط خاص که غده را به طور کامل از بین می برد و می تواند باعث abscessation و fibrosis subsequent شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The calf fumbled for its mother's udder for milk.
[ترجمه گوگل]گوساله به دنبال پستان مادرش برای شیر می گشت
[ترجمه ترگمان]گوساله پستان مادر را برای شیر پستان برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lambs are glad Nosing the mother's udder.
[ترجمه گوگل]بره ها خوشحالند که پستان مادر را بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]لمب ها از پستان مادر خوشحال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also, the udder becomes hot, painful, and enlargedAnd, and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان گرم، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان داغ، دردناک و enlargedAnd می شود و حیوان ممکن است چیزی بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also, the organ udder becomes hot, painful and enlarged, and the animal may not eat.
[ترجمه گوگل]همچنین پستان اندام گرم، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه ترگمان]همچنین پستان پستان داغ، دردناک و بزرگ می شود و حیوان ممکن است غذا نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غده پستانی یا شیری (اسم)
udder

پستان گاو و مانند ان (اسم)
udder

تخصصی

[علوم دامی] پستان

انگلیسی به انگلیسی

• bag-like mammary gland which hangs down and has more than one teat (in a cow, sheep, etc.)
a cow's udder is the organ that hangs below its body and produces milk.

پیشنهاد کاربران

the organ of a cow, sheep, or other animal, that produces milk and hangs like a bag between the legs
پستان گاو، گوسفند یا سایر حیوانات ماده
udder
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/udder
پستان ( حیوان شیرده )
– Some fresh milk straight from the udder
– The cow's udder swayed from side to side
noun
the mammary gland of female cattle, sheep, goats, horses, and related animals, having two or more teats and hanging between the hind legs of the animal.
همون پستونه ولی برای حیوانات بکار میره
...
[مشاهده متن کامل]

As you can tell from her udders, she's raised lots of healthy calves
Everybody in the neighborhood has seen her natural udders. Expect people come over and bang her often now

بپرس