95 1619 100 1 unhampered بررسی کلمه unhampered صفت ( adjective )• : تعریف: combined form of hampered. واژه unhampered در جمله های نمونه 1. In 1643 Golovin sent an expedition under Vasily Poyarkov, a man "unhampered by scruples or nerves". [ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۴۳ اعزام یک هیات اعزامی به ریاست واسیلی Poyarkov، که مردی \"بدون مزاحمت یا عصبی\" بود، اعزام کرد [ترجمه گوگل]در سال 1643، گلویین تحت واسیلی پوایارکوف، یک مرد 'بدون تردید با اعصاب و اعصاب' فرستاد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. For in an unhampered market society the consumers daily decide anew who should own and how much he should own. [ترجمه ترگمان]زیرا در یک بازار بدون مانع، مصرف کنندگان روزانه تصمیم میگیرند که چه کسی باید خودش و چه مقدار از آن را داشته باشد [ترجمه گوگل]از آنجا که در بازار بازار بدون محدودیت، مصرف کنندگان روزانه دوباره تصمیم می گیرند چه کسی باید داشته باشد و چه مقدار از آن باید داشته باشد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. And let me say that large powers and unhampered discretion seem to me the indispensable conditions of responsibility. [ترجمه ترگمان]و اجازه دهید بگویم که قدرتهای بزرگ و اختیار بدون مانع، شرایط لازم را برای من به حساب میآورند [ترجمه گوگل]و اجازه بدهید بگویم که قدرتهای بزرگ و اختیار بدون محدودیت به نظر من شرایط ضروری مسئولیت است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... معنی کلمه unhampered به انگلیسی unhampered• unhindered, unrestrained, not delayed• if you are unhampered by a particular problem or difficulty, you are free from it. unhampered را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران اعظم نوری بدون مانع بدون محدودیت محمد حسین بدون تاخیر معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Iam x > Electric keyboard Shadi > put a rose on your nose ستایش > خیره شد گل شمعدانی > eosinophil د > مرحبا مجید > stenographer خداداد عزیزی11 تیم ملی > ازلی سهیلا مهرزاد ثمرین > should نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادعلی باقریموسیDark Light علی حقی بستان آبادنادیاواژگان لری( بختیاری) سارافرجپور فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی مهدیس لرکی لر غلتید آروین کیر نام کره ای