unchecked

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of checked.
مشابه: wild

جمله های نمونه

1. We cannot allow such behaviour to continue unchecked.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم اجازه دهیم چنین رفتاری بدون کنترل ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم اجازه دهیم چنین رفتاری بدون کنترل ادامه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If present trends go/continue unchecked there will be a major epidemic of heart disease in the next five years.
[ترجمه گوگل]اگر روندهای فعلی کنترل نشود/ادامه یابد، در پنج سال آینده اپیدمی بزرگی از بیماری قلبی رخ خواهد داد
[ترجمه ترگمان]اگر این گرایش ها ادامه یابد و بدون کنترل ادامه یابد، در پنج سال آینده یک اپیدمی عمده در بیماری های قلبی به وجود خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No erroneous ideas should be allowed to spread unchecked.
[ترجمه گوگل]هیچ ایده نادرستی نباید اجازه داده شود که بدون کنترل منتشر شود
[ترجمه ترگمان]هیچ ایده غلطی نباید اجازه پخش بدون کنترل را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If left unchecked, weeds will flourish.
[ترجمه گوگل]اگر کنترل نشود، علف های هرز شکوفا می شوند
[ترجمه ترگمان]اگر بدون کنترل باقی بماند، علف هرز رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The war raged on, unchecked by the UN's efforts to stop it.
[ترجمه محسنی] اون جنگ ادامه داشت بدون اینکه سازمان ملل تلاشی برای توقف آن انجام دهد
|
[ترجمه گوگل]جنگ ادامه یافت و تلاش های سازمان ملل برای متوقف کردن آن کنترل نشد
[ترجمه ترگمان]جنگ ادامه داشت و تلاش های سازمان ملل برای متوقف ساختن آن ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fire was allowed to burn unchecked.
[ترجمه گوگل]اجازه داده شد آتش بدون کنترل بسوزد
[ترجمه ترگمان]آتش اجازه ورود به آتش را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rise in violent crime must not go unchecked.
[ترجمه گوگل]افزایش جرایم خشونت آمیز نباید بدون کنترل بماند
[ترجمه ترگمان]قیام عمومی با جرم و جنایت نباید بدون نظارت پیش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This habit, if left unchecked, may cause serious problems later.
[ترجمه گوگل]این عادت، اگر کنترل نشود، ممکن است بعداً مشکلات جدی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این عادت اگر بدون کنترل باقی بماند ممکن است بعدا باعث مشکلات جدی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An unchecked increase in the use of fossil fuels could have catastrophic results for the planet.
[ترجمه گوگل]افزایش بی رویه در استفاده از سوخت های فسیلی می تواند نتایج فاجعه باری برای سیاره زمین داشته باشد
[ترجمه ترگمان]افزایش کنترل نشده در استفاده از سوخت های فسیلی می تواند منجر به نتایج فاجعه بار برای این سیاره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tears flowed unchecked down his cheeks.
[ترجمه گوگل]اشک بدون کنترل روی گونه هایش سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]اشک از گونه هایش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The use of credit continues/grows unchecked.
[ترجمه گوگل]استفاده از اعتبار ادامه دارد/بدون کنترل رشد می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از اعتبار ادامه می یابد \/ بدون کنترل رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The spring rains, unchecked by forest roots, reach flood proportions as they accumulate downstream.
[ترجمه گوگل]باران‌های بهاری که ریشه‌های جنگلی آن را مهار نمی‌کنند، با تجمع در پایین دست به نسبت سیل می‌رسند
[ترجمه ترگمان]سیلاب بهاره، بدون کنترل ریشه های جنگل، به نسبت های سیلاب که در جهت پایین دست جمع می شوند، می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The misplaced bonhomie, the unchecked schoolboy enthusiasm that Edward distrusted in him, was tightly reined.
[ترجمه گوگل]بانوی نابجا، شور و شوق بی‌سابقه دانش‌آموزی که ادوارد به او بی‌اعتماد بود، به شدت مهار شد
[ترجمه ترگمان]The misplaced که ادوارد به او بدگمان بود، افسار را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is an extremely expensive process that, left unchecked, will go on for ever.
[ترجمه گوگل]این یک فرآیند بسیار پرهزینه است که اگر کنترل نشود، برای همیشه ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این فرآیند بسیار پرهزینه است که بدون کنترل باقی می ماند و همیشه ادامه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If left unchecked, corrosion will eventually weaken the pipeline.
[ترجمه گوگل]اگر کنترل نشود، خوردگی در نهایت خط لوله را ضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]اگر بدون کنترل باقی بماند، خوردگی در نهایت این خط لوله را تضعیف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] بدون بررسی

انگلیسی به انگلیسی

• not checked; not inspected; uninhibited
if something undesirable is unchecked, it keeps growing without anyone trying to stop it.

پیشنهاد کاربران

رها شده
بدون نظارت
بدون بررسی
افسار گسیخته، مهار نشدنی
غیر قابل کنترل
تحت کنترل نیست

بپرس