under

/ˈəndər//ˈʌndə/

معنی: کسر، زیرین، تحت تسلط، کمتر از، مخفی در زیر، کسری دار، موجود درزیرسطح، در زیر، زیر، تحت
معانی دیگر: از زیر، پایین تر، کمتر، کهتر، مادون، معاون، تحت قید چیزی، مقید، پایبند، ملزم، طبق، بنابر، در دست، در حال، تحت عنوان، زیر برنام، در زمره ی، در دوران حکومت، در عهد، در زمانه ی، تحت کشت، زیر کشت، زیر نظر، تحت تعلیم، پایینی، پیشوند:، تحت [undertow]، دون، دون پایه، زیردست [underling]، پایین تراز

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: beneath; below.

- dust under the bed
[ترجمه نو] موجود در زیر سطح
|
[ترجمه S] گرد و غبار زیر تخت
|
[ترجمه گوگل] گرد و غبار زیر تخت
[ترجمه ترگمان] زیر تخت گرد و خاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: beneath the surface of.

- life under the ocean
[ترجمه انگلیسی] زندگی پایین اقیانوس
|
[ترجمه گوگل] زندگی زیر اقیانوس
[ترجمه ترگمان] زندگی در زیر اقیانوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: at or in a position farther down or lower than.
متضاد: above, over

- The mouth is located under the nose.
[ترجمه .] دهان در زیر بینی قرار دارد.
|
[ترجمه Mobina] اگه بلد بودم خودم ترجمش میکردم
|
[ترجمه گوگل] دهان در زیر بینی قرار دارد
[ترجمه ترگمان] دهانه در زیر بینی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: smaller or less than.

- It costs under two dollars.
[ترجمه الهه] هزینه ان پایین تر از دو دلار است
|
[ترجمه گوگل] قیمتش زیر دو دلاره
[ترجمه ترگمان] قیمت آن زیر دو دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: below in rank or importance.
متضاد: above, over

(6) تعریف: within the group or category of.

- That book is filed under the author's name.
[ترجمه گوگل] آن کتاب به نام نویسنده بایگانی شده است
[ترجمه ترگمان] این کتاب تحت نام نویسنده بایگانی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(7) تعریف: designated or represented by.

- She writes under another name.
[ترجمه گوگل] او با نام دیگری می نویسد
[ترجمه ترگمان] یه اسم دیگه نوشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(8) تعریف: subject to the control or authority of.

- The country is suffering under his leadership.
[ترجمه گوگل] کشور تحت رهبری او رنج می برد
[ترجمه ترگمان] کشور تحت رهبری او رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(9) تعریف: subject to the instruction or supervision of.

- She studies under famous people.
[ترجمه گوگل] او زیر نظر افراد مشهور درس می خواند
[ترجمه ترگمان] او تحت افراد مشهور مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(10) تعریف: subject to the conditions or limits of.

- He's under oath and must tell the truth.
[ترجمه گوگل] او قسم خورده است و باید حقیقت را بگوید
[ترجمه ترگمان] سوگند یاد می کند که حقیقت را بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(11) تعریف: in the process of.

- a new plan under consideration
[ترجمه گوگل] طرح جدید در دست بررسی
[ترجمه ترگمان] یک برنامه جدید در حال بررسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(12) تعریف: in accordance with.

- Under no circumstances will I go.
[ترجمه گوگل] تحت هیچ شرایطی نمیرم
[ترجمه ترگمان] تحت هیچ شرایطی نباید برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
(1) تعریف: into or by way of a lower place or position.
متضاد: above

(2) تعریف: below the surface.

(3) تعریف: in a lower degree or quantity.

(4) تعریف: in or into an inferior condition, rank, or position.
متضاد: above
مشابه: down
صفت ( adjective )
(1) تعریف: located in a lower position; beneath.

(2) تعریف: lower in degree or rank.
مشابه: lower

(3) تعریف: lower or less than required or desired.
مشابه: shy
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: below; beneath.

- undertow
[ترجمه گوگل] زیر بند
[ترجمه ترگمان] جریان آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- underclothes
[ترجمه گوگل] لباس زیر
[ترجمه ترگمان] لباس زیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: subordinate; inferior.

- underclassman
[ترجمه گوگل] زیر کلاس
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: less; not enough.

- underbuy
[ترجمه گوگل] کم خریدن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- underdeveloped
[ترجمه گوگل] توسعه نیافته
[ترجمه ترگمان] توسعه نیافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- underprivileged
[ترجمه گوگل] محروم
[ترجمه ترگمان] محروم کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. under a crushing burden of debt
زیر سنگینی خرد کننده ی قرض

2. under a curtain of fog
در زیر پوششی از مه

3. under age
کمتر از سن قانونی

4. under an alias
با اسم مستعار

5. under an anesthetic
در حال بیهوشی

6. under an obligation
مشغول ذمه

7. under certain eventualities
تحت برخی امکانات

8. under construction
در دست ساخت

9. under cover of night
در تاریکی شب

10. under exceptional circumstances . . .
تحت شرایط استثنایی . . .

11. under great pressure
تحت فشار شدید

12. under his superb leadership
تحت رهبری عالی او

13. under his supervision
تحت سرپرستی او

14. under his wise leadership
تحت رهبری های خردمندانه ی او

15. under my foot the herbs were dry
در زیر پایم علف ها خشک بودند.

16. under nadder's rule iran became strong
در دوران حکومت نادر ایران قوی شد.

17. under optimal conditions
تحت شرایط بهینه

18. under orders from the president
مجری دستورات رئیس جمهور

19. under parental guidance
تحت سرپرستی والدین

20. under repair
در دست تعمیر

21. under severe conditions
تحت شرایط دشوار

22. under shah abbas, the arts flourished
در زمان شاه عباس هنر شکوفا شد.

23. under the aegis of. . . .
تحت توجهات . . . ،به کمک . . .

24. under the auspices of . . .
تحت حمایت . . . ،با همکاری و کمک . . .

25. under the auspices of unesco
با همکاری و کمک یونسکو

26. under the banner of . . .
تحت لوای . . .

27. under the existing conditions
تحت شرایط موجود

28. under the facade of friendship
با تظاهر به دوستی،زیر نقاب دوستی

29. under the fiat of the king
تحت فرمان شاه

30. under the guise of friendship
تحت لوای دوستی

31. under the heavy weight the rope snapped
طناب در زیر بار سنگین پاره شد.

32. under the heel of fascism
زیر فشار ستمگرانه ی فاشیسم

33. under the heel of invaders
زیر چکمه های اشغالگران

34. under the influence of several potations
تحت تاثیر چندین جرعه

35. under the new dispensation all drug manufacturers must be licensed
براساس مقررات جدید کلیه ی تولید کنندگان دارو باید پروانه داشته باشند.

36. under the pall of night
در سیاهی شب

37. under the pall of secrecy
زیر سیه پرده ی اختفا

38. under the shade of a walnut tree
در زیر سایه ی یک درخت گردو

39. under the shade of leafy boughs
زیر سایه ی شاخه های پربرگ

40. under the tutelage of. . .
تحت سرپرستی. . .

41. under the watchful eye of the police
تحت نظر هشیارانه ی پلیس

42. under these cirumstances
تحت این شرایط

43. under these mountains repose vast quantities of raw materials
در زیر این کوه ها مقادیر عظیمی مواد خام قرار دارد.

44. under water
زیر آب

45. under (an) obligation
ملزم،وظیفه دار،زیر بار منت

46. under (one's) seal
(در) سند مهر و امضا شده

47. under (or on) false pretenses
تحت هویت (یا ادعاهای) دروغین

48. under a cloud
1- مورد سوظن،مورد اتهام 2- (از نظر فکری یا روانی) در وضع بد

49. under a spell
سحر شده،جادو شده،طلسم شده،افسون شده

50. under arms
مسلح،جنگ آماد،آماده ی کارزار،سلاح برگرفته

51. under arrest
توقیف،بازداشت

52. under bare poles
(کشتی بادبان دار) با بادبان های جمع (به خاطر توفان)

53. under canvas
در خیمه

54. under color of
به بهانه ی،تحت عنوان

55. under compulsion (by compulsion)
تحت فشار،به زور

56. under consideration
تحت مطالعه،تحت بررسی

57. under control
تحت فرمان یا کنترل،مهار شده،در اختیار

58. under cover
در خفا،پنهانی

59. under cover of
در پناه

60. under discussion
تحت بررسی،مورد گفتگو،مورد بحث

61. under duress
به زور،تحت فشار،با تهدید و اجبار

62. under earmark
تخصیص یافته (برای)،کنار گذاشته شده،درنظر گرفته شده

63. under fire
1- مورد تیراندازی،زیر آتش تیر دشمن 2- سخت مورد انتقاد

64. under lock and key
قفل و کلید شده،به طور مطمئن چفت و بست شده

65. under no circumstances
تحت هیچ شرایطی،به هیچ وجه

66. under no obligation
غیر ملزم،غیر متعهد

67. under oath
قسم خورده،(در دادگاه) با قید سوگند

68. under offer
(انگلیس) خانه ی فروشی که برای آن بیعانه داده شده است

69. under one's (very) nose
آشکارا،در ملا عام

70. under one's belt
تجربه

مترادف ها

کسر (اسم)
diminution, deduction, deficiency, detraction, under, fraction, deficit, leakage

زیرین (صفت)
next, following, under, underneath, downward

تحت تسلط (صفت)
subject, under

کمتر از (صفت)
under

مخفی در زیر (صفت)
under

کسری دار (صفت)
under

موجود در زیر سطح (صفت)
under, undersurface

در زیر (قید)
below, under, beneath, underneath, hereunder

زیر (حرف اضافه)
under, beneath, down

تحت (حرف اضافه)
under

تخصصی

[حقوق] به موجب، طبق، براساس، تحت، برحسب، پیرو
[ریاضیات] نسبت به

انگلیسی به انگلیسی

• below, beneath; less than; controlled by; according to; in the process of; during the period of authority of
if one thing is under another, it is directly below or beneath the other thing and may be covered or hidden by it.
if something happens under particular circumstances or conditions, it happens when those circumstances or conditions exist.
if something happens under a law or system, it happens because that law or system says that it must happen or that it is allowed to happen.
if something happens under a particular person or government, it happens when that person or government is in power.
if you study or work under a particular person, that person is your teacher or boss.
if you do something under a name that is different to your usual one, you use the different name for that purpose.
you use under to say what section of a list, book, or system of classification something is in.
if something is under an amount or number, it is less than that amount or number.
under- is used to form words that express the idea that there is not enough of something or that something has not been done or happened as much or as well as is needed.

پیشنهاد کاربران

زیر
مثال: The cat hid under the bed.
گربه زیر تخت پنهان شد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
- تحت، زیر
- بنام. . .
I have reserved a table under Hamid in a restaurant من یک میز بنام حمید در یک رستوران رزرو کردم
حقوق : با نوجه به
under the circumstances :با توجه به شرایط
زیر
مثل:
under the treeبه معنی زیر درخت
با توجه به
درون داخل
با سرپرستی، به سرپرستی
Iran under the Seljuks
ایران در عهد حکومت سلجوقیان - ایران تحت فرمانروایی سلجوقیان
تحت تسلط
در دوران حکومت
در عهد، در زمانه ی
حرف اضافه under به معنای زیر یا تحت
معادل حرف اضافه under، در فارسی زیر یا تحت است. از این حرف اضافه برای نشان دادن موقعیت چیزی، کسی یا سطحی که دقیقا در زیر چیزی دیگر است، استفاده می شود. برای مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

?have you looked under the bed ( زیر تخت را نگاه کرده ای؟ )
. they were standing under a tree ( آنها زیر یک درخت ایستاده بودند. )
under the water ( زیر آب )
منبع: سایت بیاموز

تحت نظرِ چیزی
زیر یوق فرد یا حکومتی بودن
به موجب، بر اساس
"Under the “polluter pays principle
= به موجب اصل " آلوده کننده می‎پردازد" ( جبران خسارت زیست محیطی )
ناکافی
با، همراهِ، به همراهِ
به معنی � در دوران حکومتِ . . . � یا �دوره ی . . . . � یا �تحت سلطه ی ( حاکمیتِ ) . . . � و . . . هم هست.
Under یعنی زیر
به عنوانِ
مطابق
طبق
کسر
زیر
نسبت به
زیر - پایین - . زیرین - کمتراز
زیر، پایین.
طبق، بنا بر، بر اساس
حداقل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس