اسم ( noun )
• (1) تعریف: a ruler who governs absolutely and with arbitrary or unjust cruelty and oppression.
• مترادف: despot
• مشابه: autocrat, dictator
• مترادف: despot
• مشابه: autocrat, dictator
- This tyrant was responsible for the deaths of millions of innocent people.
[ترجمه شان] این ستمگر مسئول مرگ میلیون ها نفر مردم بی گناه، بوده است.|
[ترجمه گوگل] این ظالم مسئول مرگ میلیون ها انسان بی گناه بود[ترجمه ترگمان] این ستمگر مسئول مرگ میلیون ها نفر بیگناه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a person who exercises authority despotically or harshly.
• مترادف: despot, Simon Legree, slave driver
• مشابه: autocrat, bully, dictator, hector, martinet, taskmaster
• مترادف: despot, Simon Legree, slave driver
• مشابه: autocrat, bully, dictator, hector, martinet, taskmaster
- The boss is a tyrant and will fire anyone who complains.
[ترجمه گوگل] رئیس ظالم است و هر کس را شکایت کند اخراج می کند
[ترجمه ترگمان] رئیس یک ظالم است و هر کسی را که شکایت کند اخراج خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رئیس یک ظالم است و هر کسی را که شکایت کند اخراج خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a ruler whose power is not constrained by a constitution or by law.
• مترادف: autocrat, despot
• مشابه: dictator, monarch, overlord
• مترادف: autocrat, despot
• مشابه: dictator, monarch, overlord
- The revolution brought a military tyrant into power.
[ترجمه گوگل] انقلاب یک ظالم نظامی را به قدرت رساند
[ترجمه ترگمان] انقلاب یک ستمگر نظامی را به قدرت رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] انقلاب یک ستمگر نظامی را به قدرت رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید