tyrannous

/ˈtɪrənəs//ˈtɪrənəs/

معنی: ستمگر، ظالمانه، از روی ظلم و ستمگری
معانی دیگر: بیدادگر، مستبد، خودکامه، ستمگرانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tyrannously (adv.)
• : تعریف: arbitrarily cruel, unjust, or oppressive; tyrannical.
مشابه: arbitrary, tyrannical

جمله های نمونه

1. It gives your ego tyrannous control over you.
[ترجمه گوگل]به نفس شما کنترل ظالمانه ای بر شما می دهد
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که شما کنترل خود را به دست بگیرید و کنترل خود را به دست بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To make art was to achieve a tyrannous freedom from self-explanation.
[ترجمه گوگل]ساختن هنر به معنای دستیابی به آزادی ظالمانه از خود توضیحی بود
[ترجمه ترگمان]برای این که هنر به دست آوردن آزادی منصفانه از خود به دست بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dialect is a little more informal--- " gripping " is a stronger word than "tyrannous", yet the dialect does not sit very comfortably.
[ترجمه گوگل]گویش کمی غیر رسمی‌تر است --- «گرفتن» کلمه‌ای قوی‌تر از «ظالم» است، اما گویش خیلی راحت نمی‌نشیند
[ترجمه ترگمان]Dialect کمی بیشتر غیر رسمی است - - \"گرفتن\" یک کلمه قوی تر از \"tyrannous\" است، با این حال گویش در راحتی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To resist the tyrannous treatment, the ox purposely walked more slowly instead of faster.
[ترجمه گوگل]گاو برای مقاومت در برابر رفتار ظالمانه، عمداً به جای تندتر، آهسته تر راه می رفت
[ترجمه ترگمان]برای مقاومت در برابر این رفتار tyrannous به عمد بیشتر به جای سریع تر حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Xiao He and Cao Can,respectively secretary and prison governor of Peixian County,admired Liu Bang and had secret contacts with him,urging him to help overthrow the corrupt and tyrannous Qin Dynasty.
[ترجمه گوگل]شیائو هه و کائو کان، به ترتیب منشی و فرماندار زندان شهرستان پیکسیان، لیو بانگ را تحسین می کردند و با او تماس های پنهانی داشتند و از او می خواستند که به سرنگونی سلسله فاسد و ظالم کین کمک کند
[ترجمه ترگمان]Xiao او و کایو می توانند به ترتیب منشی و فرماندار زندان شهرستان Peixian، لیو بنگ را تحسین کنند و تماس های محرمانه با او داشتند و او را بر آن داشتند تا به سرنگونی خاندان فاسد و ظالمانه چین کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. BENVOLIO: Alas, that love, so gentle in his view, should be so tyrannous roughproof!
[ترجمه گوگل]بنولیو: افسوس، آن عشق که از نظر او بسیار ملایم است، باید آنقدر ظالمانه باشد!
[ترجمه ترگمان]BENVOLIO: افسوس که این عشق به قدری در نظرش مهربان و نجیب است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yield up, O love, thy crown and hearted throne To tyrannous hate!
[ترجمه گوگل]ای عشق، تاج و تخت دلت را به تنفر ظالمانه بسپار!
[ترجمه ترگمان]ای عشق، ای عشق، تاج و تخت و تخت قلبی که از این نفرت ناشی از نفرت است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had been accustomed while on earth to oppose tyrannous authority, and this habit remained with me in Hell.
[ترجمه گوگل]من در روی زمین به مخالفت با قدرت ظالم عادت کرده بودم و این عادت در جهنم با من باقی ماند
[ترجمه ترگمان]من از روی زمین عادت داشتم که با این قدرت مخالفت مخالفت کنم، و این عادت با من در جهنم می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The paper introduce the moulding and sinter technology of a new kind of tyrannous cathode.
[ترجمه گوگل]این مقاله فناوری قالب‌گیری و تف جوشی نوع جدیدی از کاتد ظالمانه را معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، تکنولوژی moulding و sinter نوع جدیدی از کاتد را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستمگر (صفت)
atrocious, cruel, oppressive, unjust, tyrannous, pitiless, flagitious, dispiteous

ظالمانه (صفت)
grim, cruel, tyrannous, tyrannical

از روی ظلم و ستمگری (صفت)
tyrannous

انگلیسی به انگلیسی

• dictatorial, tyrannical, despotic, cruel

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : tyrannize
✅️ اسم ( noun ) : tyrant / tyranny
✅️ صفت ( adjective ) : tyrannical / tyrannous
✅️ قید ( adverb ) : tyrannically

بپرس