tyrannize

/ˈtɪrənaɪz//ˈtɪrənaɪz/

معنی: مستبدانه حکومت کردن، ستم کردن
معانی دیگر: ستمگری کردن، ظلم کرن، بیداد کردن، خودکامگی کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tyrannizes, tyrannizing, tyrannized
(1) تعریف: to exercise complete control or power, esp. in a cruel and arbitrary manner (often fol. by over).
مترادف: boss, domineer
مشابه: bully, dominate, lord

- She tyrannized over her poor, oppressed employees.
[ترجمه گوگل] او بر کارمندان فقیر و مظلوم خود ظلم کرد
[ترجمه ترگمان] او با کارکنان poor و oppressed زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to rule or govern as a tyrant.
مشابه: boss
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to treat or govern cruelly or oppressively; act tyrannically toward.
مترادف: domineer, oppress
مشابه: boss, browbeat, bully, control, dominate, intimidate, repress, ride, subjugate, suppress, terrorize

- He has tyrannized millions since he seized power.
[ترجمه گوگل] او از زمانی که قدرت را به دست گرفته میلیون ها نفر را مورد ظلم و ستم قرار داده است
[ترجمه ترگمان] اون از زمانی که قدرت رو تصرف کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. fathers who tyrannize their children
پدرانی که نسبت به فرزندان خود ظلم می کنند

2. The dictator tyrannized over the whole country.
[ترجمه گوگل]دیکتاتور بر تمام کشور ظلم کرد
[ترجمه ترگمان]دیکتاتور در سراسر کشور حکومت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The strong should not tyrannize the weak.
[ترجمه گوگل]قوی نباید بر ضعیفان ظلم کند
[ترجمه ترگمان]اما قوی نباید نسبت به او ستم روا داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He tyrannizes his family.
[ترجمه گوگل]او به خانواده اش ظلم می کند
[ترجمه ترگمان] اون خانواده - ش رو نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The children were tyrannized by their father.
[ترجمه گوگل]بچه ها توسط پدرشان مورد ظلم و ستم قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]The از جانب پدرشان tyrannized
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was one of those school bullies who tyrannized the whole playground.
[ترجمه گوگل]او یکی از آن قلدرهای مدرسه بود که کل زمین بازی را ظلم کرد
[ترجمه ترگمان]اون یکی از اون bullies مدرسه بود که کل زمین بازی نفوذ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The household was tyrannized by a brutal father.
[ترجمه گوگل]خانواده توسط پدری بی رحم مورد ظلم و ستم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این خانه توسط یک پدر بی رحم احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are tyrannized by verbiage and have lost our very soul.
[ترجمه گوگل]ما تحت ظلم افراطی هستیم و روح خود را از دست داده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از verbiage tyrannized و روح خود را از دست داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why does modern medicine enterprise taste market tyrannize in our country medicine, go smoothly everywhere?
[ترجمه گوگل]چرا بازار طعم و مزه شرکت های پزشکی مدرن در کشور ما ظلم می شود و همه جا به راحتی پیش می رود؟
[ترجمه ترگمان]چرا تجارت مدرن در پزشکی کشور ما را مزه مزه می کند و به آرامی به همه جا می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He often misuses his authority to tyrannize his underlings.
[ترجمه گوگل]او اغلب از اختیارات خود برای استبداد زیردستان خود سوء استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او غالبا از اختیارات خود برای tyrannize underlings استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her husband and mother - in - law tyrannize her.
[ترجمه گوگل]شوهر و مادرشوهر او را مورد ظلم قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]شوهر و شوهر او با او ازدواج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These few, however, tyrannize the worker, who is so healthy that he is incapable of inventing ornament. They force him to execute ornament which they have designed, in the most diverse materials.
[ترجمه گوگل]این چند نفر اما کارگر را که آنقدر سالم است که از اختراع زینت ناتوان است ظلم می کنند آنها او را مجبور می کنند تا زیورآلاتی را که آنها طراحی کرده اند با متنوع ترین مواد اجرا کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این تعداد کمی کارگر است که آنقدر سالم است که قادر به اختراع ornament نیست آن ها او را وادار می کنند که زینتی را که در most مصالح طراحی کرده اند به اجرا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Punish those who tyrannize over us and arrogantly mistreat us.
[ترجمه گوگل]کسانی را که بر ما ظلم می کنند و با گستاخی با ما بدرفتاری می کنند مجازات کنید
[ترجمه ترگمان]مجازات کسانی که به ما ظلم کرده اند و به ما ناسزا می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can you explain this phrase ? Can one tyrannize over oneself? Can one tyrannize over nature?
[ترجمه گوگل]میشه این عبارت رو توضیح بدی؟ آیا می توان بر خود ظلم کرد؟ آیا می توان بر طبیعت ظلم کرد؟
[ترجمه ترگمان]میتونی این عبارت رو توضیح بدی؟ آیا کسی نسبت به خود ظلم می کند؟ آیا کسی نسبت به طبیعت ظلم می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستبدانه حکومت کردن (فعل)
domineer, tyrannize

ستم کردن (فعل)
violate, oppress, tyrannize

انگلیسی به انگلیسی

• rule in a despotic manner, govern oppressively; behave like a tyrant (also tyrannise)
if someone tyrannizes you, they treat you cruelly and unjustly.

پیشنهاد کاربران

۱. ظالمانه حکومت کردن ۲. مستبدانه رفتار کردن
مثال:
Indeed Pharaoh tyrannized over the land
براستی فرعون در زمین ظالمانه حکومت می کرد.
tyrannize ( v ) ( tɪrəˌnaɪz ) =to use your power to treat sb in a cruel or unfair way, e. g. a father tyrannizing his son. tyrannical ( adj ) ( formal tyrannous ) , tyranny ( n ) ( tɪrəni )
tyrannize
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : tyrannize
✅️ اسم ( noun ) : tyrant / tyranny
✅️ صفت ( adjective ) : tyrannical / tyrannous
✅️ قید ( adverb ) : tyrannically
با خودکامگی فرمان راندن یا رفتار کردن

بپرس