typographic

/ˌtaɪpəˈɡræfɪk//ˌtaɪpəˈɡræfɪk/

معنی: چاپی، مربوط به چاپ
معانی دیگر: مربوط به چاپ
typographic(al)
چاپی

جمله های نمونه

1. After this typographic treat, readers learned how a certain Evans had committed unspeakable crimes.
[ترجمه گوگل]پس از این کار چاپی، خوانندگان متوجه شدند که چگونه یک ایوانز مرتکب جنایات غیرقابل توصیفی شده است
[ترجمه ترگمان]بعد از این treat typographic، خوانندگان یاد گرفتند که چگونه یک ایوانس به طور خاص مرتکب جنایت unspeakable شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some of these packages include excellent typographic extras, like a spell checker or thesaurus.
[ترجمه گوگل]برخی از این بسته‌ها شامل موارد اضافی تایپوگرافی عالی، مانند غلط‌گیر املا یا اصطلاحنامه هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از این بسته ها شامل موارد اضافی typographic اضافی مانند a افسون یا گنجینه اصطلاحات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Product Designer, Book Designer, Typographic lover and researcher, based in Shanghai.
[ترجمه گوگل]طراح محصول، طراح کتاب، عاشق تایپوگرافی و محقق، مستقر در شانگهای
[ترجمه ترگمان]طراح محصول، طراح کتاب، lover typographic و محقق، مستقر در شانگهای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This typographic phenomena is even more true for display graphics than for print or other mediums.
[ترجمه گوگل]این پدیده تایپوگرافی برای گرافیک های نمایشی حتی بیشتر از چاپ یا رسانه های دیگر صادق است
[ترجمه ترگمان]این پدیده typographic حتی برای نمایش گرافیکی بیشتر از چاپی یا دیگر واسطه ها، صادق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bold : Typographic term for a heavier than standard weight of a type face.
[ترجمه گوگل]Bold: اصطلاح تایپوگرافی برای وزنی سنگین تر از استاندارد یک صورت
[ترجمه ترگمان]سیاه: واژه typographic برای سنگین تر از وزن استاندارد یک نوع صورت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to classic typographic books, the optimal number of characters per line is between 55 and 7 but between 75 and 85 characters per line is more popular in practice.
[ترجمه گوگل]طبق کتاب‌های کلاسیک تایپوگرافی، تعداد بهینه کاراکتر در هر خط بین 55 تا 7 است، اما بین 75 تا 85 کاراکتر در هر خط در عمل محبوب‌تر است
[ترجمه ترگمان]طبق کتاب typographic کلاسیک، تعداد بهینه کاراکترها در هر خط بین ۵۵ تا ۷ است اما بین ۷۵ تا ۸۵ کاراکتر در هر خط بیشتر در عمل محبوب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The modern printing system has been established with typographic printing and printing as the main methods.
[ترجمه گوگل]سیستم چاپ مدرن با چاپ تایپوگرافی و چاپ به عنوان روش های اصلی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم چاپ مدرن با چاپ typographic و چاپ به عنوان روش های اصلی تاسیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Double dagger: A typographic symbol used as a third order reference mark.
[ترجمه گوگل]خنجر دوتایی: علامت تایپی که به عنوان علامت مرجع مرتبه سوم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]خنجر دو برابر: نماد typographic به عنوان علامت مرجع سوم استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Typographic parameters: The basic typesetting specification required before a piece of text can be set.
[ترجمه گوگل]پارامترهای تایپوگرافی: مشخصات حروفچینی اولیه مورد نیاز قبل از تنظیم یک قطعه متن
[ترجمه ترگمان]پارامترهای typographic: ویژگی حروف چینی پایه مورد نیاز قبل از یک قطعه متن می تواند تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I will pay you $ 1 for every typographic error you find.
[ترجمه گوگل]من به ازای هر خطای تایپی که پیدا کنید 1 دلار به شما می پردازم
[ترجمه ترگمان]من برای هر خطای typographic که پیدا می کنید ۱ دلار به شما پرداخت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Several typographic conventions are used in main text to guide the readers eye.
[ترجمه گوگل]چندین قرارداد تایپوگرافی در متن اصلی برای راهنمایی چشم خوانندگان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]چندین قرارداد typographic در متن اصلی مورد استفاده قرار می گیرند تا چشم خوانندگان را هدایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also included are rich typographical controls, including kerning, ligatures, typographic case, and support for more than 30 multilingual writing systems.
[ترجمه گوگل]همچنین شامل کنترل‌های چاپی غنی، از جمله کرنینگ، لیگاچرها، حروف تایپوگرافی، و پشتیبانی از بیش از 30 سیستم نوشتاری چند زبانه است
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل تعداد زیادی از کنترل ها، شامل فاصله گذاری، ligatures، مورد typographic، و پشتیبانی بیش از ۳۰ سیستم نوشتاری چند زبانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Papermaking art and typographic it is China's old 4 big inventions, chiliad comes, sending out flimsy of one page page bore the weight of the dribs and drabs that human civilization develops.
[ترجمه گوگل]هنر کاغذسازی و تایپوگرافی این 4 اختراع بزرگ قدیمی چین است، chiliad می آید، با ارسال صفحه نازک یک صفحه، سنگینی تکه هایی را تحمل می کند که تمدن بشری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]هنر Papermaking و typographic آن ۴ اختراعات بزرگ قدیمی چین است، chiliad می آید، و out یک صفحه صفحه ای وزن of و drabs را که تمدن بشر توسعه می دهد، تحمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The simplest form of electronic publishing is word processing with a typographic style of output; office publishing, if you will.
[ترجمه گوگل]ساده‌ترین شکل انتشار الکترونیکی، واژه‌پردازی با سبک چاپی خروجی است اگر بخواهید انتشارات اداری
[ترجمه ترگمان]ساده ترین شکل انتشار الکترونیکی عبارت است از پردازش کلمه با سبک typographic خروجی، انتشارات دفتر، اگر شما بخواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What final proof would be produced from the text capture and correction phases: line-printer? typographic proof?
[ترجمه گوگل]چه اثبات نهایی از مراحل ضبط و تصحیح متن تولید می شود: چاپگر خط؟ اثبات تایپی؟
[ترجمه ترگمان]چه دلیل نهایی را می توان از مرحله ثبت و تصحیح متن: چاپگر خط تولید کرد؟ اثبات جرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاپی (صفت)
printed, typographic

مربوط به چاپ (صفت)
typographic

انگلیسی به انگلیسی

• of or related to the art of printing, of typography

پیشنهاد کاربران

ترسیم نگاری
typographic ( عمومی )
واژه مصوب: نویسه نگاشتی
تعریف: مربوط به نویسه نگاری
صفحه نگارایانه
a typographical error

بپرس