اسم ( noun )
• : تعریف: a person skilled in typography; printer; compositor.
typographer
/taɪˈpɒɡrəfər//taɪˈpɒɡrəfə/
معنی: چاپچی، مامور چاپخانه، مطبعه چی
معانی دیگر: حروفچین
بررسی کلمه
جمله های نمونه
1. Typographer a specialist in the design of printed matter, and in particular the art of typography.
[ترجمه گوگل]تایپوگرافی متخصص در طراحی مواد چاپی و به ویژه هنر تایپوگرافی
[ترجمه ترگمان]typographer یک متخصص در طراحی ماده چاپی و به خصوص هنر تایپوگرافی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]typographer یک متخصص در طراحی ماده چاپی و به خصوص هنر تایپوگرافی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The strong market capacity of the typographers is now undermined, and they are likely to suffer a fall in life-chances.
[ترجمه گوگل]اکنون ظرفیت قوی بازار تایپوگراف ها تضعیف شده است و احتمال دارد که شانس زندگی آنها کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]ظرفیت بازار قوی of در حال حاضر تضعیف شده است و به احتمال زیاد در معرض خطر افتادن در زندگی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظرفیت بازار قوی of در حال حاضر تضعیف شده است و به احتمال زیاد در معرض خطر افتادن در زندگی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Baskerville:British printer and typographer. He produced a notable edition of Virgil in 1757 and designed the typeface that bears his name.
[ترجمه گوگل]باسکرویل: چاپگر و تایپوگراف بریتانیایی او در سال 1757 نسخه قابل توجهی از ویرژیل را تولید کرد و حروفی را طراحی کرد که نام او را بر خود دارد
[ترجمه ترگمان]باسکرویل: چاپگر بریتانیایی و typographer او در سال ۱۷۵۷ یک نسخه برجسته از ویرژیل را تولید کرد و typeface را که نام او را بر روی آن چاپ کرد طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باسکرویل: چاپگر بریتانیایی و typographer او در سال ۱۷۵۷ یک نسخه برجسته از ویرژیل را تولید کرد و typeface را که نام او را بر روی آن چاپ کرد طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sam: Yes, I have been working in the Public Relations Section of a company for the past two years. I plan the advertising campaigns and cooperate with artists and a typographer.
[ترجمه گوگل]سام: بله، من دو سال است که در بخش روابط عمومی یک شرکت کار می کنم کمپین های تبلیغاتی را برنامه ریزی می کنم و با هنرمندان و یک تایپوگراف همکاری می کنم
[ترجمه ترگمان]سم: بله، من در طی دو سال گذشته در بخش روابط عمومی یک شرکت کار کرده ام من برنامه های تبلیغاتی را برنامه ریزی می کنم و با هنرمندان و a هم کاری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سم: بله، من در طی دو سال گذشته در بخش روابط عمومی یک شرکت کار کرده ام من برنامه های تبلیغاتی را برنامه ریزی می کنم و با هنرمندان و a هم کاری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The typist may wish to continue using two spaces after a period, but the typographer should not.
[ترجمه گوگل]ممکن است تایپیست بخواهد پس از یک نقطه به استفاده از دو فاصله ادامه دهد، اما تایپوگر نباید
[ترجمه ترگمان]ماشین نویس ممکن است مایل باشد بعد از یک دوره به استفاده از دو فضا ادامه دهد، اما typographer نباید این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین نویس ممکن است مایل باشد بعد از یک دوره به استفاده از دو فضا ادامه دهد، اما typographer نباید این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چاپچی (اسم)
typographer
مامور چاپخانه (اسم)
typographer
مطبعه چی (اسم)
typographer
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
typographer ( عمومی )
واژه مصوب: نویسه نگار
تعریف: فردی که نویسه نگاری می کند
واژه مصوب: نویسه نگار
تعریف: فردی که نویسه نگاری می کند