1. typewriter keys
دکمه ها (جاانگشتی ها)ی ماشین تحریر
2. a typewriter cover
پوشش ماشین تحریر
3. the typewriter keys have become jammed
کلیدهای ماشین تحریر در هم گیر کرده اند.
4. a manual typewriter
ماشین تحریر غیر برقی (دستی)
5. the flick of typewriter keys
تلق تلق کلیدهای ماشین تحریر
6. the clatter of her typewriter
صدای تلق تلق ماشین تحریر او
7. mehri tapped a letter on the typewriter
مهری با ماشین تحریر نامه ای را به سرعت تایپ کرد.
8. to write on (or with) a typewriter
با ماشین تحریر نوشتن
9. to pound out a story on the typewriter
تق تق کنان با ماشین تحریر حکایت نگاشتن
10. The secretary transcribed those letters on the typewriter.
[ترجمه گوگل]منشی آن حروف را روی ماشین تحریر رونویسی کرد
[ترجمه ترگمان]منشی آن نامه ها را با ماشین تحریر رونویسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I've no further use for this typewriter, so you can have it.
[ترجمه گوگل]من دیگر از این ماشین تحریر استفاده نمی کنم، بنابراین می توانید آن را داشته باشید
[ترجمه ترگمان]دیگر احتیاجی به این ماشین تحریر ندارم، بنابراین می توانید آن را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The clatter of the typewriter rapped sharply from the opposite room.
[ترجمه گوگل]صدای تق تق ماشین تحریر به تندی از اتاق روبرو می پیچید
[ترجمه ترگمان]صدای تق تق ماشین تحریر به سرعت از اتاق مجاور به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My typewriter needs a new ribbon.
[ترجمه گوگل]ماشین تحریر من به یک روبان جدید نیاز دارد
[ترجمه ترگمان] ماشین من به یه روبان جدید نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The secretary batted out on the typewriter the first draft of the document.
[ترجمه گوگل]منشی اولین پیش نویس سند را با ماشین تحریر زد
[ترجمه ترگمان]منشی اول پیش نویس سند را با ماشین تایپ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She was pounding away on her typewriter until four in the morning.
[ترجمه گوگل]تا چهار صبح داشت روی ماشین تایپش می کوبید
[ترجمه ترگمان]تا ساعت چهار صبح با ماشین تحریر او را می کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید