typesetting

/ˈtaɪpˌsetɪŋ//ˈtaɪpsetəɪŋ/

معنی: حروف چینی
معانی دیگر: حروف چینی

جمله های نمونه

1. Part of the building was dedicated to computer typesetting.
[ترجمه گوگل]بخشی از ساختمان به حروفچینی کامپیوتری اختصاص داشت
[ترجمه ترگمان]بخشی از ساختمان به حروف چینی رایانه ای اختصاص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The processing required to convert the typesetting format to a usable format was essentially iterative and needed to be performed with care.
[ترجمه گوگل]پردازش مورد نیاز برای تبدیل فرمت حروفچینی به یک قالب قابل استفاده اساساً تکراری بود و باید با دقت انجام شود
[ترجمه ترگمان]پردازش مورد نیاز برای تبدیل حروف حروف چینی به فرمت قابل استفاده اساسا تکرار بوده و باید با دقت انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One advantage of computerized typesetting was the speed with which it could be learned.
[ترجمه گوگل]یکی از مزایای حروفچینی کامپیوتری سرعت یادگیری آن بود
[ترجمه ترگمان]یکی از مزایای حروف چینی کامپیوتری، سرعتی بود که می توان آن را آموخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. True, the actual business of typesetting has been lost by printers to desk-top publishers.
[ترجمه گوگل]درست است، کار واقعی حروفچینی توسط چاپگرها به ناشران رومیزی گم شده است
[ترجمه ترگمان]درست است، تجارت واقعی حروف چینی از طریق چاپگرها به ناشران برتر از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If this fault occurs during typesetting it should have been eliminated at the proof reading stage.
[ترجمه گوگل]اگر این خطا در حین حروفچینی رخ دهد، باید در مرحله خواندن اثبات برطرف می شد
[ترجمه ترگمان]اگر این نقص در حین حروف چینی روی دهد، باید در مرحله خواندن سند حذف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Typesetting software would expect to offer at least half-point setting increments and tenth-point line spacing.
[ترجمه گوگل]نرم افزار حروفچینی انتظار دارد حداقل افزایش تنظیمات نیم نقطه و فاصله خطوط دهم را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که نرم افزار typesetting حداقل نیمی از فواصل زمانی و فاصله خط دهم را ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The first step in processing the typesetting tape was to find the mapping between the typesetting codes and the special characters.
[ترجمه گوگل]اولین مرحله در پردازش نوار حروفچینی، یافتن نگاشت بین کدهای حروفچینی و کاراکترهای خاص بود
[ترجمه ترگمان]اولین قدم در پردازش the، یافتن نگاشت بین کده ای typesetting و نویسه های خاص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Plain paper typesetting is a term that crops up now and again in conjunction with desktop publishing.
[ترجمه گوگل]حروفچینی کاغذ ساده اصطلاحی است که هر چند وقت یکبار در ارتباط با نشر رومیزی به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]کاغذ حروف چینی ساده عبارت است از این که محصولات در حال حاضر و دوباره با انتشار دسکتاپ شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An initial estimate was made of the typesetting combination responsible for the character.
[ترجمه گوگل]یک تخمین اولیه از ترکیب حروفچینی که مسئول کاراکتر است، انجام شد
[ترجمه ترگمان]یک تخمین اولیه از ترکیب حروف چینی مسیول برای شخصیت ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Printers and typesetting houses have been embracing new methods for the last 15 years or so and now rely entirely upon them.
[ترجمه گوگل]چاپخانه ها و حروفچینی ها در حدود 15 سال گذشته روش های جدیدی را پذیرفته اند و اکنون کاملاً بر آنها متکی هستند
[ترجمه ترگمان]Printers و حروف چینی برای ۱۵ سال اخیر روش های جدیدی را در بر گرفته اند و اکنون کاملا بر آن ها تکیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Linotype: A mechanical typesetting machine manufactured by Linotype.
[ترجمه گوگل]Linotype: یک ماشین حروفچینی مکانیکی که توسط Linotype ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]Linotype: یک ماشین حروف چینی مکانیکی که توسط Linotype تولید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also used as a unit for counting typesetting speed ( so many ens per hour ).
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان واحدی برای شمارش سرعت حروفچینی (بسیار ens در ساعت) استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین به عنوان یک واحد برای شمارش معکوس سرعت استفاده می شود (بنابراین بسیاری از ens در هر ساعت)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Literal error : Spelling mistake introduced in typesetting.
[ترجمه گوگل]خطای لغوی: اشتباه املایی که در حروفچینی وارد شده است
[ترجمه ترگمان]خطای Literal: خطای هجی کردن در حروف چینی معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. High quality Chinese character generator and typesetting controller: An unique data compression technique of representating Chinese characters with very high quality has been successfully developed.
[ترجمه گوگل]تولید کننده حروف چینی و کنترل کننده حروفچینی با کیفیت بالا: یک تکنیک فشرده سازی داده منحصر به فرد برای نمایش نویسه های چینی با کیفیت بسیار بالا با موفقیت توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]کیفیت بالا برای تنظیم کننده شخصیت چینی و تنظیم کننده typesetting: تکنیک فشرده سازی اطلاعات منحصر به فرد of چینی با کیفیت بسیار بالا با موفقیت توسعه پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حروف چینی (اسم)
typesetting

تخصصی

[کامپیوتر] حروفچینی

انگلیسی به انگلیسی

• arranging of text for printing, process of setting type

پیشنهاد کاربران

بپرس