🔸 **معادل فارسی:**
خیلی رایج / فراوان / به وفور یافت می شود / ارزون و معمولی
در زبان محاوره ای:
به چیزی گفته می شود که زیاد وجود دارد و ارزش یا خاص بودنش کم است.
- - -
🔸 **تعریف ها:**
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( عمومی – فراوانی ) :**
چیزی که بسیار رایج است و به راحتی پیدا می شود.
مثال: Cheap souvenirs like these are two a penny in the tourist areas.
سوغاتی های ارزان مثل این در مناطق گردشگری به وفور یافت می شوند.
2. ** ( استعاری – ارزش کم ) :**
چیزی که زیاد است و به همین دلیل ارزش یا اهمیت کمی دارد.
مثال: People like that are two a penny in this city.
افرادی مثل آن در این شهر خیلی زیاد هستند و چیز خاصی نیستند.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
common – plentiful – abundant – dime a dozen ( آمریکایی ) – widespread
مثال ترکیبی:
* Those little cafes are two a penny in Paris.
آن کافه های کوچک در پاریس به وفور یافت می شوند.
* Ideas like that are two a penny; we need something original.
ایده هایی مثل این زیاد هستند؛ ما به چیزی خلاقانه نیاز داریم.
خیلی رایج / فراوان / به وفور یافت می شود / ارزون و معمولی
در زبان محاوره ای:
به چیزی گفته می شود که زیاد وجود دارد و ارزش یا خاص بودنش کم است.
- - -
🔸 **تعریف ها:**
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( عمومی – فراوانی ) :**
چیزی که بسیار رایج است و به راحتی پیدا می شود.
مثال: Cheap souvenirs like these are two a penny in the tourist areas.
سوغاتی های ارزان مثل این در مناطق گردشگری به وفور یافت می شوند.
2. ** ( استعاری – ارزش کم ) :**
چیزی که زیاد است و به همین دلیل ارزش یا اهمیت کمی دارد.
مثال: People like that are two a penny in this city.
افرادی مثل آن در این شهر خیلی زیاد هستند و چیز خاصی نیستند.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
common – plentiful – abundant – dime a dozen ( آمریکایی ) – widespread
مثال ترکیبی:
آن کافه های کوچک در پاریس به وفور یافت می شوند.
ایده هایی مثل این زیاد هستند؛ ما به چیزی خلاقانه نیاز داریم.
... [مشاهده متن کامل]
گفتار مشهور، با مفهوم فارسی:
* اتفاق رایج و متداول و درنتیجه نه چندان باارزش و گرانمایه*
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM