فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: twits, twitting, twitted
حالات: twits, twitting, twitted
• : تعریف: to taunt or tease, esp. in an unkind or malicious way.
• مشابه: gibe, poke fun at, taunt
• مشابه: gibe, poke fun at, taunt
- She liked to twit him about his failures.
[ترجمه گوگل] او دوست داشت در مورد شکست هایش به او توئیت کند
[ترجمه ترگمان] دوست داشت به خاطر شکست های خود او را سرزنش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دوست داشت به خاطر شکست های خود او را سرزنش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an act or instance of taunting or ridiculing.
• مشابه: gibe
• مشابه: gibe
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a foolish, annoying person.
• مشابه: ninny
• مشابه: ninny