🔹 معادل فارسی پیشنهادی: کسی را با فشار وادار به کاری کردن / با اصرار متقاعد کردن / با چرب زبانی یا فشار، کسی را راضی کردن
🔹 مثال ها:
I didn’t want to go, but my friends twisted my arm. نمی خواستم برم، ولی دوستام با اصرار راضیم کردن.
... [مشاهده متن کامل]
He twisted her arm to get her to sign the contract. با فشار و چانه زنی مجبورش کرد قرارداد رو امضا کنه.
They had to twist my arm to convince me to try karaoke. مجبورم کردن با اصرار که کارائوکی امتحان کنم!
🔹 مترادف ها: persuade • coax • pressure • sweet - talk • talk into
🔹 مثال ها:
I didn’t want to go, but my friends twisted my arm. نمی خواستم برم، ولی دوستام با اصرار راضیم کردن.
... [مشاهده متن کامل]
He twisted her arm to get her to sign the contract. با فشار و چانه زنی مجبورش کرد قرارداد رو امضا کنه.
They had to twist my arm to convince me to try karaoke. مجبورم کردن با اصرار که کارائوکی امتحان کنم!
🔹 مترادف ها: persuade • coax • pressure • sweet - talk • talk into
به این معنی است که کسی تلاش زیادی کرده است تا شما را متقاعد کند کاری را انجام دهید که نمی خواستید.