twirl

/ˈtwɜːrl//twɜːl/

معنی: گردش، چرخش، چرخیدن
معانی دیگر: چرخاندن، گرداندن، چرخ دادن، تاب دادن، پیچاندن، پیچ و تاب دادن، (به سرعت دور محور) گشتن، دور زدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: twirls, twirling, twirled
(1) تعریف: to cause to spin or revolve quickly; rotate.
مترادف: rotate, spin, whirl
مشابه: pivot, revolve, swirl, wheel

- He twirled the drumstick in the air.
[ترجمه گوگل] چوب طبل را در هوا چرخاند
[ترجمه ترگمان] رون مرغ را در هوا چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to wrap or wind around something.
مترادف: twine, wind
مشابه: coil, roll, twist, wrap, wreathe

- The children like to twirl spaghetti around their forks.
[ترجمه گوگل] بچه ها دوست دارند اسپاگتی را دور چنگال هایشان بچرخانند
[ترجمه ترگمان] بچه ها دوست دارند اسپاگتی را به اطراف چنگال تبدیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to spin or rotate quickly.
مترادف: spin, whirl
مشابه: gyrate, pirouette, pivot, revolve, roll, rotate, wheel

- The dancers twirled around the floor.
[ترجمه گوگل] رقصنده ها دور زمین چرخیدند
[ترجمه ترگمان] رقاص ها در اطراف زمین می چرخیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to twist or turn around.
مترادف: turn, twist, wheel, whirl
مشابه: about-face
اسم ( noun )
مشتقات: twirler (n.)
(1) تعریف: the act or motion of spinning or twirling.
مترادف: spin, whirl
مشابه: pirouette, pivot, revolution, rotation, swirl, twist, whorl

(2) تعریف: something that is shaped by twisting or twirling.
مترادف: twine, twist
مشابه: coil, spiral, volute, whorl

- a twirl of yarn
[ترجمه گوگل] یک چرخش نخ
[ترجمه ترگمان] یک پیچ وتاب نخ،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to twirl a wheel
چرخی را چرخاندن

2. She did a twirl in front of the mirror.
[ترجمه گوگل]جلوی آینه چرخید
[ترجمه ترگمان] اون یه چرخش رو جلوی آینه انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She did a quick twirl to show off her dress.
[ترجمه الهه] او برای نمایش دادن ( نشان دادن ) پیراهنش سریع چرخی زد
|
[ترجمه گوگل]او یک چرخش سریع برای نشان دادن لباسش انجام داد
[ترجمه ترگمان]یک چرخش سریع روی لباسش انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kate did a twirl in her new dress.
[ترجمه گوگل]کیت با لباس جدیدش چرخید
[ترجمه ترگمان]کیت یک چرخش در لباس جدیدش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Several hundred people twirl around the ballroom dance floor.
[ترجمه گوگل]صدها نفر در اطراف سالن رقص می چرخند
[ترجمه ترگمان]صدها نفر دور سالن رقص می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The man, without answering, began to twirl the ends of his moustache.
[ترجمه گوگل]مرد بدون اینکه جوابی بدهد شروع کرد به چرخاندن انتهای سبیلش
[ترجمه ترگمان]مرد بی آن که جواب بدهد شروع به چرخیدن به انتهای سبیلش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Twirl the Plate Everyone sits in a circle with an unbreakable plate in the centre.
[ترجمه گوگل]بشقاب را بچرخانید همه به صورت دایره ای با صفحه ای نشکن در مرکز می نشینند
[ترجمه ترگمان]در صفحه، همه در یک دایره با یک بشقاب غیرقابل شکستن در وسط قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've never been able to twirl a baton.
[ترجمه گوگل]من هرگز نتوانستم باتوم را بچرخانم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت نتونستم baton بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do you know how to twirl a baton?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چگونه باتوم را بچرخانید؟
[ترجمه ترگمان]می دونی چطور با یه عصا پرواز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She did twirl in front of the mirror.
[ترجمه گوگل]جلوی آینه چرخید
[ترجمه ترگمان]او جلوی آینه چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They twist and twirl as if struggling against the breeze.
[ترجمه گوگل]آن‌ها می‌پیچند و می‌چرخند، انگار در برابر نسیم مبارزه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها پیچ وتاب می خورند و انگار با باد تقلا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You twirl your pen around your fingers.
[ترجمه گوگل]قلمتان را دور انگشتانتان می‌چرخانید
[ترجمه ترگمان] خودکار رو دور انگشت های خودت بچرخون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He walks along briskly, twirl his cane in the air.
[ترجمه گوگل]تند راه می رود، عصایش را در هوا می چرخاند
[ترجمه ترگمان]شتابان راه می رود و عصایش را در هوا می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How does a dragonfly twirl and dive in flight?
[ترجمه شهلا کهن] چطور سنجاقک می چرخد وسریع پرواز می کند.
|
[ترجمه گوگل]سنجاقک در هنگام پرواز چگونه می چرخد ​​و شیرجه می زند؟
[ترجمه ترگمان]یک سنجاقک روی پاشنه می چرخد و در پرواز شیرجه می زند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گردش (اسم)
flow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation

چرخش (اسم)
trepan, turn, twirl, revolution, whirl, wrest, wheel, roll, tumble, evolution, rotation, wrench, spin, swirl, gyration, troll, volte-face

چرخیدن (فعل)
roll up, turn, twirl, whirl, swing, reel, pivot, rotate, wheel, wry, twist, trundle, revolve, trill, spin, troll, slue

انگلیسی به انگلیسی

• rapid rotation, spinning motion, whirl, twist; something having a spiral shape
cause to spin, rotate rapidly; twist; twiddle
when you twirl something or if it twirls, it spins round and round.
if you twirl, you spin round and round, for example when you are dancing.

پیشنهاد کاربران

چرخیدن , چرخوندن ؛ پیچوندن ؛ چرخش
– She danced and twirled across the room
– He twirled his umbrella as he walked
– He twirled the ribbon round the stick
– She twirled her hair round her fingers
– She did a twirl in front of the mirror
قِر دادن.

بپرس