اسم ( noun )مشتقات: twigless (adj.), twiglike (adj.)
• : تعریف: a small slender branch of a tree or shrub. • مشابه: stick
جمله های نمونه
1. A young twig is easier twisted than an old tree.
[ترجمه Elii] 1. یک شاخه جوان راحت تر از یک درخت پیر پیچیده می شود.
|
[ترجمه گوگل]یک شاخه جوان راحت تر از یک درخت پیر پیچیده می شود [ترجمه ترگمان]یه شاخه جوون تر از یه درخت کهن سال تره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Best to bend while ’tis a twig.
[ترجمه گوگل]بهترین حالت خم شدن در حالی که یک شاخه است [ترجمه ترگمان]بهترین کار این است که در حالی که \" یک شاخه است خم شوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As the twig is bent so the tree is inclined.
[ترجمه گوگل]همانطور که شاخه خم می شود درخت نیز متمایل می شود [ترجمه ترگمان]وقتی شاخه درخت خم می شود، درخت هم مایل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He broke off a twig from a willow tree and used it to shoo the flies away.
[ترجمه گوگل]او یک شاخه از درخت بید را شکست و از آن برای دور کردن مگس ها استفاده کرد [ترجمه ترگمان]شاخه بید را از درخت بید جدا کرد و از آن استفاده کرد تا مگس ها را از آن دور کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Individually we are weak, like a single twig but as a bundle we form a mighty faggot.
[ترجمه گوگل]ما به طور فردی ضعیف هستیم، مانند یک شاخه، اما به عنوان یک دسته، ما یک حشره نیرومند را تشکیل می دهیم [ترجمه ترگمان]از ته دل، مثل یک شاخه درخت، ضعیف و ضعیف هستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He snapped a twig off a bush.
[ترجمه گوگل]او یک شاخه از بوته جدا کرد [ترجمه ترگمان]شاخه درختی را از بوته بیرون آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I can't twig what is wrong with her.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بگویم که او چه مشکلی دارد [ترجمه ترگمان]من نمی تونم با اون مشکل درست کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A twig snapped under my feet.
[ترجمه گوگل]شاخه ای زیر پایم شکست [ترجمه ترگمان]یک شاخه زیر پایم صدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The sharp sound of a twig snapping scared the badger away.
[ترجمه گوگل]صدای تند شکستن یک شاخه، گورکن را ترساند [ترجمه ترگمان]صدای تیز یک شاخه درخت، گورکن را به وحشت انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He heard the sharp crack of a twig.
[ترجمه گوگل]صدای ترک تند یک شاخه را شنید [ترجمه ترگمان]صدای تیز و تیز یک شاخه چوبی را شنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He broke off the twig with a snap.
[ترجمه گوگل]او شاخه را با یک ضربه محکم شکست [ترجمه ترگمان]با عصبانیت شاخه را قطع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The other end of the twig is sharpened into a sharp point to use as a toothpick.
[ترجمه گوگل]انتهای دیگر شاخه به صورت یک نوک تیز تیز می شود تا از آن به عنوان خلال دندان استفاده شود [ترجمه ترگمان]نوک دیگر شاخه ها به نوک تیزی تیز می شود تا به عنوان یک خلال دندانی مورد استفاده قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The child touched the worm with a twig.
[ترجمه گوگل]کودک با یک شاخه کرم را لمس کرد [ترجمه ترگمان]بچه کرم را با ترکه لمس کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He shifted his weight and a twig snapped.
[ترجمه گوگل]وزنش را جابجا کرد و یک شاخه جدا شد [ترجمه ترگمان]وزنش را جا به جا کرد و شاخه درخت به صدا درآمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. When the twig tore the pocket open the letter had dropped out.
[ترجمه گوگل]وقتی شاخه جیب را پاره کرد، نامه بیرون ریخته بود [ترجمه ترگمان]وقتی ترکه را باز کرد، نامه از دستش افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• small branch, shoot, offshoot, sprig; small branch of a nerve or blood vessel (anatomy) understand; notice, observe a twig is a very small, thin branch of a tree or bush.
پیشنهاد کاربران
متوجه شدن - تشخیص دادن
لاغر
شاخچه
twig ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) ==واژه بیگانه: twigواژه مصوب: سرشاخهتعریف: انشعابی نورسته از انتهای شاخه که معمولاً متعلق به فصل سپری شدۀ رویش است==twig ( بازاریابی ) واژه مصوب: غرفه ... [مشاهده متن کامل]
تعریف: شعبة کوچک و تخصصی برای عرضة رده ای خاص یا معدودی از رده های محصولات یک شرکت در جایی که تأسیس شعبات بزرگ تر به صرفه ارزیابی نمی شود
شاخه ی کوچک The soldiers camouflaged themselves with leaves and twigs
Small branch اعضای مختلف درخت از پایین به بالا : ♧ درخت ۳ بخش اصلی داره که هر کدومشون بازم تقسیم بندی مربوط به خودشون رو دارن : 1. R O O T S : یعنی ریشه ها. که خودش ۳ بخش رو شامل میشه ( Root یعنی ریشه ) ... [مشاهده متن کامل]
■ Taproot : ریشه اصلی و بزرگ درخت که عمودی هم هست و ریشه های کوچک از آن انتشار پیدا کردن ■ Root Hairs : ریشه های خیلی ریز توسعه یافته در انتهای ریشه های بزرگتر ■ Lateral Roots : ریشه های جانبی و کناری و افقی مانند که برعکس taproot که عمودیه ، تقریبا افقی هستن 2. T R U N K : تنه ی درخت 3. C R O W N : تاج درخت ■ Foliage : همون برگه ها معنا میده leaves ■ Fruit : میوه ■ Branch : شاخه ■ Twig : شاخه های کوچک و انتشار یافته از branch - ترکه ■ Leaf : برگ ( در جمع Leaves )