🔸 معادل فارسی: انگشت گردانی کردن / بی کار نشستن / وقت گذرانی بی هدف
در زبان محاوره ای: واسه خودش انگشت می چرخونه، بی کار نشسته، داره وقت تلف می کنه
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – بی کاری ) : انجام حرکت چرخشی با انگشتان شست به نشانه ی بی کاری یا انتظار
... [مشاهده متن کامل]
مثال: I was just twiddling my thumbs while waiting for the meeting to start. فقط داشتم انگشتامو می چرخوندم تا جلسه شروع بشه.
2. ( کنایه آمیز – وقت تلف کردن ) : اشاره به کسی که کاری نداره و وقتش رو بی هدف می گذرونه
مثال: Don’t just sit there twiddling your thumbs—help me out! اون جا نشین فقط انگشت بچرخون—بیا کمک کن!
🔸 مترادف ها: kill time – idle – dawdle – loaf around – do nothing
در زبان محاوره ای: واسه خودش انگشت می چرخونه، بی کار نشسته، داره وقت تلف می کنه
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – بی کاری ) : انجام حرکت چرخشی با انگشتان شست به نشانه ی بی کاری یا انتظار
... [مشاهده متن کامل]
مثال: I was just twiddling my thumbs while waiting for the meeting to start. فقط داشتم انگشتامو می چرخوندم تا جلسه شروع بشه.
2. ( کنایه آمیز – وقت تلف کردن ) : اشاره به کسی که کاری نداره و وقتش رو بی هدف می گذرونه
مثال: Don’t just sit there twiddling your thumbs—help me out! اون جا نشین فقط انگشت بچرخون—بیا کمک کن!
🔸 مترادف ها: kill time – idle – dawdle – loaf around – do nothing