معنی: بازی کردن، تکان دادن، ور رفتن، بارامی دست زدن، وررفتن، با ساعت مچی و غیره بازی کردنمعانی دیگر: (به چیزی) ور رفتن، (با چیزی) بازی کردن، دست ور کردن، چرخیدن یا چرخاندن، وررفتن باچیزی
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: twiddles, twiddling, twiddled
• : تعریف: to play with (the fingers) or move (a small object) about idly, esp. in a circular motion.
فعل ناگذر ( intransitive verb )عبارات: twiddle one's thumbs
• (1)تعریف: to busy oneself aimlessly with something; trifle; fiddle.
• (2)تعریف: to twirl or turn to no purpose.
اسم ( noun )
• : تعریف: an aimless rotating motion.
جمله های نمونه
1. twiddle one's thumbs
1- با انگشتان خود بازی کردن 2- وقت خود را به بطالت گذراندن
2. Turn/Twiddle the little knob to adjust the volume.
[ترجمه گوگل]برای تنظیم صدا، دکمه کوچک را بچرخانید/بچرخانید [ترجمه ترگمان]دکمه کوچک را بچرخانید تا حجم را تنظیم کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Twiddle a dial/knob on a radio in Britain and you may hear more voices speaking crackly French or German than English.
[ترجمه گوگل]یک شمارهگیر/شستگره را در یک رادیو در بریتانیا بچرخانید و ممکن است صدای بیشتری بشنوید که به زبان فرانسه یا آلمانی صحبت میکنند تا انگلیسی [ترجمه ترگمان]در یک رادیو در بریتانیا روی یک رادیو قرار بگیرید و شما ممکن است صداهای بیشتری را بشنوید که به زبان فرانسوی یا آلمانی صحبت می کنند تا انگلیسی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You're not being paid to twiddle your thumbs all day, you know!
[ترجمه فاطمه عبدی] حتما می دونی که قرار نیست برای وقت تلف کردن پول بگیری.
|
[ترجمه گوگل]شما پولی دریافت نمی کنید که تمام روز شست خود را بچرخانید، می دانید! [ترجمه ترگمان]تو که قرار نیست تمام روز با انگشتت twiddle کنی، می دونی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. At the twiddle of a knob the operators can focus on a tiny amount of airspace or scan the whole area.
[ترجمه گوگل]اپراتورها می توانند در چرخاندن یک دستگیره روی مقدار کمی از فضای هوایی تمرکز کنند یا کل منطقه را اسکن کنند [ترجمه ترگمان]در انتهای یک دستگیره، اپراتورها می توانند بر روی مقدار کمی از فضای هوایی تمرکز کرده و یا کل منطقه را اسکن کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The rest of us could just sit and twiddle our thumbs and drink iced coffee.
[ترجمه گوگل]بقیه ما فقط می توانستیم بنشینیم و شست هایمان را بچرخانیم و قهوه سرد بنوشیم [ترجمه ترگمان]بقیه ما فقط می تونیم بشینیم و thumbs با thumbs iced [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The data and twiddle factor address generation hardware is shown to have higher speed than previous methods.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که سخت افزار تولید آدرس داده و فاکتور پیچیدگی نسبت به روش های قبلی سرعت بیشتری دارد [ترجمه ترگمان]داده های مربوط به سخت افزار تولید نشان داده می شود که سرعت بالاتری نسبت به روش های قبلی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Government cannot expect graduates to twiddle their thumbs on the dole.
[ترجمه گوگل]دولت نمی تواند از فارغ التحصیلان انتظار داشته باشد که انگشت شست خود را بر روی زمین بگذارند [ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند از فارغ التحصیلان انتظار داشته باشد که thumbs خود را بر روی dole توزیع کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. All the critical twiddle - twaddle about style and form is mere impertinence and mostly dull jargon.
[ترجمه گوگل]تمام بحثهای انتقادی درباره سبک و فرم صرفاً گستاخی و عمدتاً اصطلاحات کسلکننده است [ترجمه ترگمان]همه the - مهمل در مورد سبک و فرم، گستاخانه و mostly نامفهوم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When we need you help, all you and twiddle you thumbs.
[ترجمه گوگل]وقتی به کمک شما نیاز داریم، همه شما و انگشتانتان را تکان می دهیم [ترجمه ترگمان]وقتی به کمکت احتیاج داریم، همه تون و thumbs twiddle [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. So must we sit back and twiddle our thumbs?
[ترجمه گوگل]پس باید بنشینیم و شستهایمان را بچرخانیم؟ [ترجمه ترگمان]پس باید بشینیم و thumbs رو twiddle؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I sit twiddle my thumb wait for him to finish using the phone.
[ترجمه گوگل]می نشینم و انگشت شستم را می چرخانم و منتظر می مانم تا او استفاده از تلفن را تمام کند [ترجمه ترگمان]با انگشت شستم صبر می کنم تا تلفن را تمام کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All I did to attract such attention was spread my fingers and twiddle with my glitzy earings.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که برای جلب توجه انجام دادم این بود که انگشتانم را باز کردم و با گوشواره های براقم چرخیدم [ترجمه ترگمان]تنها کاری که کردم این بود که توجهم را جلب کرد و با earings my twiddle [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When we need you help, all you did was sit back and twiddle you thumbs.
[ترجمه گوگل]وقتی به کمک شما نیاز داریم، تنها کاری که کردید این بود که بنشینید و انگشتانتان را بچرخانید [ترجمه ترگمان]وقتی که ما به کمکت احتیاج داریم تنها کاری که کردی این بود که بشینی و thumbs twiddle [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sometime I get caught up in the middle of updating one page when I want to move onto the next and twiddle with that and come back to my update later.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات در وسط بهروزرسانی یک صفحه گرفتار میشوم که میخواهم به صفحه بعدی بروم و با آن سر و صدا کنم و بعداً به بهروزرسانی خود برگردم [ترجمه ترگمان]گاهی اوقات در وسط به روز رسانی یک صفحه می شوم زمانی که می خواهم با آن به صفحه بعد حرکت کنم و بعد به روز به روز رسانی ام باز می گردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید