1 - The ability to determine how some mistake or failure in the past could have been avoided. Often used ironically or sarcastically; sometimes stylized as "20/20 hindsight. " توانایی تعیین اینکه چگونه می توانستیم از برخی اشتباهات یا شکست ها در گذشته جلوگیری کرد. اغلب به طعنه یا کنایه استفاده می شود. در مواقعی به صورت 20/20hindsight هم نوشته می شود. مثال:
... [مشاهده متن کامل]
I can see now that having my brother as my legal counsel was unwise, but I guess twenty - twenty hindsight isn't much use right now.
اکنون می توانم بفهمم که داشتن برادرم به عنوان وکیل حقوقی من عاقلانه نبود، اما تصور می کنم الان دیرفهمی دقیق /گذشته فهمی دقیق/گذشته نگریدقیقی /فهم دقیق اتفاق گذشته، چندان فایده ای ندارد.
A: "I can't believe I was ever interested in such a self - absorbed jerk. " B: "Don't beat yourself about it. We all have 20/20 hindsight. "
A : "باورم نمی شود که علاقه مند به یک چنین فرد خودشیفته احمقی شده باشم. " B: "در این مورد خودت را سرزنش نکن. همه ما دیر فهمی دقیقی داریم
2 - Knowledge after the fact، در مثال:
With twenty - twenty hindsight, I wouldn't have bought these tickets
با فهم فعلی ( از حادثه ) ، این بلیط ها را نمی بایستی می خریدم
3 - An ability to figure out what one should have done after it is too late to do it
توانایی فهمیدن اینکه چه کاری باید انجام می داد بعد از اینکه برای انجام آن خیلی دیر شده است در مثال:
!Everybody has twenty - twenty hindsight
An opinion based on twenty - twenty hindsight
... [مشاهده متن کامل]
اکنون می توانم بفهمم که داشتن برادرم به عنوان وکیل حقوقی من عاقلانه نبود، اما تصور می کنم الان دیرفهمی دقیق /گذشته فهمی دقیق/گذشته نگریدقیقی /فهم دقیق اتفاق گذشته، چندان فایده ای ندارد.
A : "باورم نمی شود که علاقه مند به یک چنین فرد خودشیفته احمقی شده باشم. " B: "در این مورد خودت را سرزنش نکن. همه ما دیر فهمی دقیقی داریم
2 - Knowledge after the fact، در مثال:
با فهم فعلی ( از حادثه ) ، این بلیط ها را نمی بایستی می خریدم
توانایی فهمیدن اینکه چه کاری باید انجام می داد بعد از اینکه برای انجام آن خیلی دیر شده است در مثال:
