tutelary

/ˈtjuːtɪləri//ˈtjuːtɪləri/

معنی: دارای قیم یا سرپرست، دارای محافظ و حامی، وابسته بقیمومت، وابسته بسرپرست، قیمومتی
معانی دیگر: سرپرست، قیم، حامی، وابسته به سرپرستی یا قیمومت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: being or acting as a protector or guardian.
مشابه: guardian

(2) تعریف: of or concerning a protector or guardianship.
مشابه: guardian
اسم ( noun )
حالات: tutelaries
مشتقات: tutelar (adj.), tutelar (n.)
• : تعریف: a person or deity regarded or acting as a guardian.
مشابه: guard

جمله های نمونه

1. Near thousand-mile Eye is Parasol Admiral, a tutelary god who protects Mazu from rain and wind.
[ترجمه گوگل]نزدیک هزار مایلی چشم، دریاسالار پاراسل، خدای سرپرستی است که از مازو در برابر باران و باد محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]حدود هزار میل Admiral parasol است که از باران و باران محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yidam(Tutelary deity) is a very important culture concept in the tibetan culture and tibetan buddhism culture.
[ترجمه گوگل]ییدام (خدای قیم) یک مفهوم فرهنگی بسیار مهم در فرهنگ تبتی و فرهنگ بودایی تبتی است
[ترجمه ترگمان]Yidam (tutelary tutelary)یک مفهوم فرهنگ بسیار مهم در فرهنگ tibetan و فرهنگ بودایی مکتب بودا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The two tutelary almond trees that for years had been an unequivocal sign of identity had been cut down to the roots and the house left exposed to the elements.
[ترجمه گوگل]دو درخت بادام قیمومیتی که سالها نشانه بی چون و چرای هویت بودند تا ریشه قطع شده و خانه در معرض عوامل قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]دو درخت بادام که سالیان دراز نشانه روشنی از هویت بودند، به ریشه ها و خانه که در معرض عناصر باقی مانده بود، بریده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This tutelary theory is a pure mathematical fiction. From the start it has been founded on a formidable abstraction.
[ترجمه گوگل]این نظریه آموزشی یک داستان ریاضی محض است از همان ابتدا بر اساس یک انتزاع مهیب بنا شده است
[ترجمه ترگمان]این نظریه tutelary یک داستان ریاضی محض است از همان آغاز، بر روی یک انتزاع مخوف بنا نهاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's a real tutelary deity in what is still an academic department of Oxford University.
[ترجمه گوگل]این یک خدای قیم واقعی در جایی است که هنوز بخش آکادمیک دانشگاه آکسفورد است
[ترجمه ترگمان]این یک خدای tutelary واقعی در چیزی است که هنوز یک بخش دانشگاهی از دانشگاه آکسفورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has since been worshipped as the tutelary god of the Chinese tea merchants.
[ترجمه گوگل]او از آن زمان به عنوان خدای سرپرست تاجران چای چینی پرستیده شده است
[ترجمه ترگمان]او از زمان پرستش خدا به عنوان خدای بزرگ چای چینی پرستش شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tutelary gods of Mazu and Wind - accompanying Ear are enshrined and worshiped in the temple gate.
[ترجمه گوگل]خدایان سرپرست مازو و باد - همراه گوش در دروازه معبد محفوظ و پرستش می شوند
[ترجمه ترگمان]خدایان tutelary of و گوش همراه با همراهی در دروازه معبد پرستش می شوند و می پرستیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Republic, like the Greek polis, was a kind of tutelary association.
[ترجمه گوگل]جمهوری، مانند پولیس یونان، نوعی انجمن قیمومیت بود
[ترجمه ترگمان]جمهوری، مانند پولیس یونانی، یک نوع اتحادیه tutelary بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Procurator system is a sign of law rule, and public prosecutor is also called Law Tutelary.
[ترجمه گوگل]نظام دادستانی نشانه حاکمیت قانون است و مدعی العموم را قیمومیت قانون نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]سیستم دادستانی یک نشانه از قانون قانون است و دادستان عمومی نیز قانون tutelary نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a place that was designated as the important intangible cultural asset No. 13 and displays a tutelary deity that is the main deity of Ganneung Danoje.
[ترجمه گوگل]این مکانی است که به عنوان دارایی مهم فرهنگی نامشهود شماره 13 تعیین شده است و یک خدای سرپرست را نشان می دهد که خدای اصلی گانئونگ دانوجه است
[ترجمه ترگمان]این مکانی است که به عنوان دارایی فرهنگی معنوی مهم شماره ۱۳ شناخته می شود و یک خدای tutelary را نمایش می دهد که خدای اصلی of Danoje است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The gloomy family of care and distrust shall be banished from our dwelling, guarded by the kind and tutelary deity.
[ترجمه گوگل]خانواده غمگین مراقبت و بی اعتمادی از خانه ما رانده خواهد شد که توسط خدای مهربان و سرپرست محافظت می شود
[ترجمه ترگمان]خانواده تاریک اهمیت و بی اعتمادی را از خانه ما بیرون خواهد راند، و در آن هوای پاک و tutelary از آن محافظت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In China, Lion is a symbol of power, magnificent, and loyal guardian. Stone lions outside temples are usually treated as a tutelary god.
[ترجمه گوگل]در چین، شیر نماد قدرت، باشکوه و نگهبان وفادار است شیرهای سنگی خارج از معابد معمولاً به عنوان یک خدای سرپرست رفتار می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در چین، شیر سمبل قدرت، شکوه، و محافظ وفادار است شیره ای سنگی در خارج از معابد معمولا به عنوان خدای خدایان تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the institutes of Manu the Loka palas are represented as standing in close relation to the ruling king, who is saki to be composed of particles of these his tutelary deities.
[ترجمه گوگل]در مؤسسه‌های مانو، پالاس‌های لوکا در رابطه نزدیک با پادشاه حاکم نشان داده می‌شوند که ساکی از ذرات این خدایان سرپرست او تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]در موسسات Manu، Loka palas در ارتباط نزدیکی با پادشاه حاکم، که saki است از ذرات این خدایان tutelary تشکیل شود، نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Throughout the Bible we find it repeatedly implied that each individual soul has its tutelary angel.
[ترجمه گوگل]در سراسر کتاب مقدس می یابیم که مکرراً به طور ضمنی اشاره شده است که هر روح فردی فرشته سرپرست خود را دارد
[ترجمه ترگمان]در سراسر کتاب مقدس، ما بارها متوجه می شویم که هر فرد، فرشته tutelary خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای قیم یا سرپرست (صفت)
tutelary

دارای محافظ و حامی (صفت)
tutelary

وابسته به قیمومت (صفت)
tutelary

وابسته به سرپرست (صفت)
tutelary

قیمومتی (صفت)
tutelary

انگلیسی به انگلیسی

• serving in the role of guardian; of or pertaining to guardianship; of a protector

پیشنهاد کاربران

Tutelaryبه نظر می رسد با یک کلمه یاجملۀ ترکی مرتبط باشد
Tutelary - En تیوت اِلری، توت اِلری= دارای قیم یا سرپرست، دارای محافظ و حامی، وابسته بقیمومت، وابسته بسرپرست، قیمومتی
معانی دیگر: سرپرست، قیم، حامی، وابسته به سرپرستی یا قیمومت
...
[مشاهده متن کامل]

Tutelary - Turk - توت اِللریtutellary=شخص دستگیر و حامی، دستگیری کنید، دارای دستگیر و حامی، دارای قیم یا سرپرست، دارای محافظ و حامی، وابسته بقیمومت، وابسته بسرپرست، قیمومتی
( به توضیحات Tutee و tutor توجه کنید ) =سرپرست، قیم، و. . .
Tutelary توتت اِللری= بگیر دستانشان را، دستگیری کن، حمایت کن، به سرپرستی بگیر، و. . .
دستگیری:1 - دست کسی را گرفتن و به او کمک کردن، کمک، یاری، مدد. ۲ - گرفتار ساختن و اسیر کردن کسی ( فرهنگ عمید )
دستگیر: اسیر، بازداشت، توقیف، گرفتار، مددکار، مساعد، یار، یاور، پیر، قطب، مراد، مرشد، و. . . ( فرهنگ فارسی )
Tut= بگیر، و. . . - Elary اِللری=دستان را، دستانشان را، و. . .
tut el - توت اِل ، tut əl توت اَل=دستگیر، دست بگیر، حامی، و. . .
Ary اَری=شخصی، فردی، مردی، جوانمردی، شوهری، فاعلی، کنندگی، و. . .
Ar اَر=چیز، شخص، فرد، کننده، فاعل، شوهر، مرد، جوانمرد، و. . .
tut ellary توت اِللری=دستانشان را بگیر، دستگیری کن
el ele tutuşmakاِل اِله توتوشماک=دست در دست گرفتن
Birbirinizin ellerini tutun بیربیرینیزین اِللرنی توتون، bir - birinizin əllərini tutun بیربیرینیزین اَللَرنی توتون، بیر بیرینگیزینگ اِلینی توتونگbir - biriňiziň elini tutuň =دستان یکدیگر را بگیرید، به یکدیگر مدد و یاری رسانید، از یکدیگر محافظت و حمایت کنید

بپرس