• (1)تعریف: an opaque blue or bluish green mineral containing copper and aluminum, often cut and polished for use as a gemstone.
• (2)تعریف: a bluish green or greenish blue color.
جمله های نمونه
1. The room was painted in turquoise.
[ترجمه leila] اتاق رنگ نیلی شده بود .
|
[ترجمه الهام] اتاق فیروزه ای رنگ شده است.
|
[ترجمه گوگل]اتاق با فیروزه رنگ شده بود [ترجمه ترگمان]این اتاق به رنگ فیروزه ای رنگی درآمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The women have elaborate necklaces of turquoise and pink coral.
[ترجمه گوگل]این زنان گردنبندهای ظریفی از فیروزه و مرجان صورتی دارند [ترجمه ترگمان]این زنان دارای necklaces elaborate از مرجان فیروزه ای و صورتی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He dived effortlessly into the turquoise water.
[ترجمه گوگل]او بدون زحمت در آب فیروزه ای شیرجه زد [ترجمه ترگمان]او بدون زحمت به آب فیروزه ای شیرجه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The sea is an improbably pale turquoise.
[ترجمه گوگل]دریا فیروزه ای کم رنگ است [ترجمه ترگمان]دریا یک فیروزه ای کم رنگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Jade and turquoise are semi-precious stones.
[ترجمه گوگل]یشم و فیروزه از سنگ های نیمه قیمتی هستند [ترجمه ترگمان]فیروزه ای و فیروزه ای سنگ های semi هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Brown headlands, ribbons of current, purple and turquoise waters clear as a flask all shivered and dazzled.
[ترجمه گوگل]سردرهای قهوهای، نوارهایی از آبهای جاری، ارغوانی و فیروزهای شفاف، همه میلرزند و خیره میشوند [ترجمه ترگمان]جامه های قهوه ای، نوارهای آبی، آبی و آبی که همه می لرزیدند و خیره می شدند آب دریا را روشن کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is light turquoise in the east, grading to deep, dark, brilliant blue in the west.
[ترجمه گوگل]در شرق به رنگ فیروزه ای روشن است و در غرب به آبی تیره، تیره و درخشان می رسد [ترجمه ترگمان]فیروزه ای در شرق فیروزه ای است و به رنگ آبی تیره، تیره و درخشان در غرب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Deep rose merged with the turquoise and aquamarine of fast-fading night.
[ترجمه گوگل]رز عمیق با فیروزه و آکوامارین شبی که به سرعت محو میشود در هم آمیخته شد [ترجمه ترگمان]فیروزه ای سرشار از رنگ فیروزه ای و کبود فام شب در حال محو شدن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The sea was a pearly turquoise, the far mountains ash-blue in the windless heat.
[ترجمه گوگل]دریا فیروزه ای مروارید بود، کوه های دور در گرمای بی باد آبی خاکستری بود [ترجمه ترگمان]دریا یک فیروزه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Turquoise, originally considered a mere by-product of copper mining, was vigorously promoted by Waddell's father, B. C.
[ترجمه گوگل]فیروزه، که در اصل یک محصول جانبی صرف از معدن مس در نظر گرفته می شد، به شدت توسط پدر وادل، B C تبلیغ شد [ترجمه ترگمان]فیروزه ای، که در اصل به عنوان فراورده مس خالص در نظر گرفته شده بود، به شدت توسط پدر Waddell، B ترویج داده شد ج [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Of the rest, turquoise ranks in his third and garnet in his second grade.
[ترجمه گوگل]از بقیه، فیروزه در رتبه سوم و گارنت در کلاس دوم است [ترجمه ترگمان]از بقیه آن ها، از طبقه دوم و لعل خود در کلاس دوم، از آن ها پشتیبانی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A glorious bright turquoise liquid jersey pantsuit is the ultimate garb for travel by space shuttle.
[ترجمه گوگل]یک کت شلوار ژرزی مایع فیروزه ای درخشان، بهترین لباس برای سفر با شاتل فضایی است [ترجمه ترگمان]پیراهن آبی فیروزه ای روشن و درخشان، لباس نهایی سفر به وسیله شاتل فضایی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lucy in white silk Dynasty jacket, butterfly turquoise shirt, skin-tight velvet trousers, silver sandals.
[ترجمه گوگل]ژاکت سلسله ابریشم سفید لوسی، پیراهن فیروزهای پروانهای، شلوار مخملی تنگ، صندل نقرهای [ترجمه ترگمان]لوسی با نیم تنه ابریشمی سفید، پیراهن فیروزه ای، شلوار مخمل خاکستری، صندل های نقره ای [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Necklaces, pendants, bracelets, rings; silver and turquoise glittered in the white light.
[ترجمه گوگل]گردنبند، آویز، دستبند، انگشتر؛ نقره ای و فیروزه ای در نور سفید می درخشید [ترجمه ترگمان]necklaces، pendants، دست بند، حلقه ها، نقره ای و فیروزه در نور سفید می درخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her eyes are now a flashing turquoise thanks to high-tech ophthalmic fashion.
[ترجمه گوگل]چشمان او اکنون به لطف مد چشم پزشکی پیشرفته، فیروزه ای درخشان شده است [ترجمه ترگمان]چشمانش حالا یک فیروزه ای درخشان هستند با تشکر از تکنولوژی سطح بالا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
فیروزه (اسم)
turquoise
سولفات قلیایی الومینیوم (اسم)
turquoise
تخصصی
[نساجی] آبی فیروزه ای
انگلیسی به انگلیسی
• having a greenish-blue color; having the characteristics of or being made of turquoise opaque semi-precious stone of greenish-blue or sky-blue color used in jewelry; greenish-blue color something that is turquoise is of a colour between light blue and green. turquoise is a semi-precious stone which is a colour between light blue and green.
پیشنهاد کاربران
نیلگون ( برای دریا و آسمان )
اگر صفت برای دریا بیاید به معنی " نیلگون" است
هم اسم و هم صفت هستش ۱ ) سنگ فیروزه - رنگ فیروزه ای ۲ ) فیروزه ای رنگ 💠 Opulent Oman This fairly small Middle Eastern country offers visitors a surprising diversity of destination options ... [مشاهده متن کامل]
. . . The next morning we set off in a speedboat for the Damaniyat islands, an archipelago of nine uninhabited islands which has been declared a nature reserve. A 40 - minute cruise takes us to a tropical paradise with turquoise blue water and a bustling underwater life.
turquoise ( n ) ( tərkɔɪz ) =a blue or green - blue semiprecious stone
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {تِرکُیز} می باشد
رنگ فیروزه ای
Turquoise : فیروزه ای Tortoise : لاک پشت Turtle : به همان معنای Tortoise