turns

جمله های نمونه

1. amjadi turns the ends of his mustache up
امجدی انتهای سبیل خود را به بالا تاب می دهد.

2. heat turns water into steam
گرما آب را تبدیل به بخار می کند.

3. water turns into ice
آب تبدیل به یخ می شود.

4. by turns
یکی پس از دیگری،به نوبت،متناوبا

5. take turns
به نوبت (کاری را) انجام دادن،نوبتی کردن

6. the motor turns the wheel
موتور چرخ را به گردش درمی آورد.

7. the road turns and plunges
جاده می پیچد و شدیدا سراشیب می شود.

8. unstable snow turns into avalanche
برف سست تبدیل به بهمن می شود.

9. soft answer turns away wrath
با زبان خوش می توان مار را از سوراخ کشید بیرون

10. here the road turns and pitches sharply
در اینجا جاده می پیچد و شدیدا سرازیر می شود.

11. if a road turns left, it must likewise bank to the left
اگر پیچ جاده به سوی چپ باشد،شیب آن هم باید به چپ باشد.

12. very cold water turns into ice
آب خیلی سرد تبدیل به یخ می شود.

13. the river has many turns
رودخانه پیچ و خم زیاد دارد.

14. they pound rice until it turns into soft flour
آنها برنج را می کوبند تا تبدیل به آرد نرم شود.

15. our army takes soft boys and turns them into tough soldiers
ارتش ما جوانان کم استقامت را می گیرد و تبدیل به سربازان پرطاقت می کند.

16. the story has many twists and turns
داستان پیچ و تاب فراوان دارد.

17. this mountain road is full of turns and loops
این راه کوهستانی پر پیچ و خم است.

پیشنهاد کاربران

نوبت ، قانون
مفاد
قانون

مفاد
قانون
turns to
معطوف میشود

بپرس