turned out

جمله های نمونه

1. The whole town turned out to welcome the team home.
[ترجمه سینا] کل شهر برای خوش امد گویی برای بازگشت تیم به خانه بیرون آمدند
|
[ترجمه گوگل]تمام شهر به استقبال تیم در خانه آمدند
[ترجمه ترگمان]همه شهر از شهر خارج شدند تا به تیم گریفندور خوش آمد بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Given the failure of the previous plan, this turned out to be a relative success.
[ترجمه گوگل]با توجه به شکست طرح قبلی، این یک موفقیت نسبی بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به شکست برنامه قبلی، این یک موفقیت نسبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her optimism turned out to be misplaced.
[ترجمه سینا کورانی] خوش بینی او به ناخوشی بدل شد
|
[ترجمه گوگل]معلوم شد که خوش بینی او نابجا بوده است
[ترجمه ترگمان] optimism تبدیل به گم شدن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fire-engines turned out as soon as the fire broke out.
[ترجمه گوگل]به محض وقوع آتش، ماشین های آتش نشانی خاموش شدند
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه آتش خاموش شد، موتورها خاموش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm afraid this cake has turned out very dry and crumbly.
[ترجمه گوگل]میترسم این کیک خیلی خشک و شکننده بشه
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این کیک خیلی خشک و پست شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her children are always smartly turned out.
[ترجمه گوگل]فرزندان او همیشه باهوش هستند
[ترجمه ترگمان]بچه های او همیشه زرنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It turned out to be an elaborate hoax.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که این یک فریب پیچیده است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که شوخی استادانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm so glad it has turned out fine.
[ترجمه گوگل]خیلی خوشحالم که خوب شده
[ترجمه ترگمان]خیلی خوشحالم که اوضاع روبه راه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This policy has turned out to be an abject failure.
[ترجمه گوگل]این سیاست به یک شکست فاحش تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این سیاست به شکستی سخت تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His advice turned out to be no use at all.
[ترجمه گوگل]معلوم شد نصیحتش اصلا فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]توصیه او به هیچ وجه بی فایده نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Columbus's contention that the earth was round turned out to be correct.
[ترجمه گوگل]ادعای کلمب مبنی بر گرد بودن زمین درست بود
[ترجمه ترگمان]کریستوف کلمب عقیده داشت که زمین گرد شده است تا درست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To our great delight, the day turned out fine.
[ترجمه گوگل]با خوشحالی ما، روز خوب گذشت
[ترجمه ترگمان]در کمال خوشحالی، روز به خوبی به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pete turned out to be a real lowlife.
[ترجمه گوگل]معلوم شد پیت یک آدم حقیر واقعی است
[ترجمه ترگمان]پیت \"تبدیل شد به یه آدم بی ارزش\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It turned out to be a prophetic piece of journalism.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که این یک قطعه روزنامه نگاری پیشگویانه است
[ترجمه ترگمان]تبدیل به یک piece prophetic شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All the rumours turned out to be true.
[ترجمه گوگل]همه شایعات به واقعیت تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]تمام شایعات به حقیقت پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• you use turned out to describe how a person is dressed.

پیشنهاد کاربران

مشخص شد
تبدیل شدن
معنی کلمه ای رو نمی دونم ولی در جمله به این شکل از ترجمه میشه
I found the class boring in the beginning but as time passed it turned out to be interesting
در ابتدا کلاس را کسب کننده یافتم اما هرچه زمان گذشت جالب از آب درآمد.
Become apparent
کاشف به عمل آمد ( آمدن ) !
اگر به عنوان اسم در نظر بگیریم شاید بشه گفت
گروهی از افراد
شرکت کننده ها

پی بردن
معلوم شدن
ثابت شدن
دریافت کردن
ثابت شد
ثابت شد. معلوم شد

بپرس