1. The agency should reduce turnaround time by 1per cent.
[ترجمه گوگل]آژانس باید زمان چرخش را 1 درصد کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این موسسه باید زمان برگشت را تا ۱ درصد کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این موسسه باید زمان برگشت را تا ۱ درصد کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We must reduce costs and shorten turnaround times .
[ترجمه گوگل]ما باید هزینه ها را کاهش دهیم و زمان چرخش را کوتاه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید هزینه ها را کاهش داده و زمان برگشت را کوتاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید هزینه ها را کاهش داده و زمان برگشت را کوتاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Meanwhile, many delivery and turnaround times were cut by more than half.
[ترجمه گوگل]در همین حال، بسیاری از زمانهای تحویل و تحویل بیش از نصف کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]در همین حال، دفعات تحویل و چرخش به بیش از نصف کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در همین حال، دفعات تحویل و چرخش به بیش از نصف کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Other methods of monitoring response and turnaround times are therefore needed.
[ترجمه گوگل]بنابراین روشهای دیگری برای نظارت بر پاسخ و زمان چرخش مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]بنابراین روش های دیگری برای پایش پاسخ و زمان چرخش مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین روش های دیگری برای پایش پاسخ و زمان چرخش مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What use as plane battalion freight is elevatory, turnaround time will become more and more important.
[ترجمه گوگل]آنچه به عنوان حمل و نقل گردان هواپیما استفاده می شود، آسانسوری است، زمان چرخش بیشتر و بیشتر اهمیت پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان کالای گردان هواپیما مورد استفاده قرار می گیرد elevatory است، زمان بازگشتی بیشتر و مهم تر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان کالای گردان هواپیما مورد استفاده قرار می گیرد elevatory است، زمان بازگشتی بیشتر و مهم تر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The turnaround time may be determined by the specific test items.
[ترجمه گوگل]زمان چرخش ممکن است توسط آیتم های آزمایشی خاص تعیین شود
[ترجمه ترگمان]زمان برگشت ممکن است با آیتم های آزمون خاص تعیین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان برگشت ممکن است با آیتم های آزمون خاص تعیین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What are your minimums, what is your turnaround time, and what is your price per tube?
[ترجمه گوگل]حداقل های شما چقدر است، زمان چرخش شما چقدر است و قیمت هر لوله شما چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]minimums شما چه هستند، زمان برگشت شما چیست، و قیمت شما برای هر لوله چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]minimums شما چه هستند، زمان برگشت شما چیست، و قیمت شما برای هر لوله چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Shorten turnaround time, mean can use ready money better.
[ترجمه گوگل]زمان چرخش را کوتاه کنید، یعنی می توانید از پول آماده بهتر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]تغییر زمان، میانگین می تواند از پول آماده بهتر استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تغییر زمان، میانگین می تواند از پول آماده بهتر استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Turnaround Time: Normal ( 5 - working days ).
[ترجمه گوگل]زمان گردش: معمولی (5 روز کاری)
[ترجمه ترگمان]زمان Turnaround: روزه ای کاری عادی (۵ - ۵ روز)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان Turnaround: روزه ای کاری عادی (۵ - ۵ روز)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Turnaround Time: Normal ( 7 - 9 working days ).
[ترجمه گوگل]زمان گردش: معمولی (7 تا 9 روز کاری)
[ترجمه ترگمان]زمان Turnaround: عادی (روزه ای کاری ۷ تا ۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان Turnaround: عادی (روزه ای کاری ۷ تا ۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The head of computer services could dictate lead times and turnaround times for all projects.
[ترجمه گوگل]رئیس خدمات کامپیوتری میتواند زمانهای انجام و زمانبندی را برای همه پروژهها تعیین کند
[ترجمه ترگمان]رئیس خدمات کامپیوتر می تواند زمان و زمان چرخش برای همه پروژه ها را دیکته کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رئیس خدمات کامپیوتر می تواند زمان و زمان چرخش برای همه پروژه ها را دیکته کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Escrow deposit at start of project and full payment on completion. Need a quick turnaround time and someone to start immediately.
[ترجمه گوگل]سپرده سپرده در شروع پروژه و پرداخت کامل در تکمیل نیاز به یک زمان چرخش سریع و شخصی برای شروع فوری دارید
[ترجمه ترگمان]قرار دادن سپرده در آغاز پروژه و پرداخت کامل به اتمام نیاز به یک تغییر سریع داشته باشید و یک نفر بلافاصله شروع به کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قرار دادن سپرده در آغاز پروژه و پرداخت کامل به اتمام نیاز به یک تغییر سریع داشته باشید و یک نفر بلافاصله شروع به کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Well-understood techniques can help you soup up these packets, reduce the number of them, and optimize their turnaround time.
[ترجمه گوگل]تکنیکهایی که به خوبی درک شدهاند میتوانند به شما کمک کنند تا این بستهها را تهیه کنید، تعداد آنها را کاهش دهید و زمان چرخش آنها را بهینه کنید
[ترجمه ترگمان]تکنیک های خوب درک شده می توانند به شما کمک کنند تا این بسته ها را سوپ دهید، تعداد آن ها را کاهش داده و زمان turnaround را بهینه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تکنیک های خوب درک شده می توانند به شما کمک کنند تا این بسته ها را سوپ دهید، تعداد آن ها را کاهش داده و زمان turnaround را بهینه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Carry to expand can, improve carriage efficiency, each unit reduces van turnaround time energetically.
[ترجمه گوگل]حمل به گسترش قوطی، بهبود بهره وری کالسکه، هر واحد زمان چرخش ون را با انرژی کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]حمل به توسعه می تواند، بهبود راندمان حمل و نقل، هر واحد زمان چرخش ون را به شدت کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حمل به توسعه می تواند، بهبود راندمان حمل و نقل، هر واحد زمان چرخش ون را به شدت کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید