عبارت "turn someone in" یک اصطلاح رایج در انگلیسی است و معنی اش در فارسی می شود:
تحویل دادن کسی به پلیس یا مقامات ( قانونی )
معنی کامل در فارسی:
• لو دادن
• گزارش دادن
• تسلیم کردن به پلیس
... [مشاهده متن کامل]
• تحویل دادن ( مثلاً مجرم، فراری، خلافکار )
چرا از فعل "turn in" استفاده شده؟
اصطلاح "turn in" در گذشته به معنی تحویل دادن چیزی یا برگرداندن به جای اصلی بوده. مثلاً: "Turn in your homework" = مشقت را تحویل بده. در مورد شخص هم همین کاربرد دارد: شخص را به مقامات تحویل بده.
مثال ها با ترجمه:
1 He turned his friend in to the police. او دوستش را به پلیس تحویل داد.
2 If you see the suspect, turn him in immediately. اگر مظنون را دیدی، فوراً او را گزارش کن ( تحویل بده ) .
3 She was afraid her neighbor might turn her in. او می ترسید که همسایه اش او را لو بدهد.
4 He decided to turn himself in. او تصمیم گرفت خودش را تسلیم پلیس کند.
chatgpt
تحویل دادن کسی به پلیس یا مقامات ( قانونی )
معنی کامل در فارسی:
• لو دادن
• گزارش دادن
• تسلیم کردن به پلیس
... [مشاهده متن کامل]
• تحویل دادن ( مثلاً مجرم، فراری، خلافکار )
چرا از فعل "turn in" استفاده شده؟
اصطلاح "turn in" در گذشته به معنی تحویل دادن چیزی یا برگرداندن به جای اصلی بوده. مثلاً: "Turn in your homework" = مشقت را تحویل بده. در مورد شخص هم همین کاربرد دارد: شخص را به مقامات تحویل بده.
مثال ها با ترجمه:
1 He turned his friend in to the police. او دوستش را به پلیس تحویل داد.
2 If you see the suspect, turn him in immediately. اگر مظنون را دیدی، فوراً او را گزارش کن ( تحویل بده ) .
3 She was afraid her neighbor might turn her in. او می ترسید که همسایه اش او را لو بدهد.
4 He decided to turn himself in. او تصمیم گرفت خودش را تسلیم پلیس کند.
لو دادن
یک مجرم را به پلیس تحویل دادن یا رفتن پیش پلیس برای اقرار و تایید یک جرم