• : تعریف: to alter one's behavior for the better; make a new start. • مشابه: clean up one's act
- He decided to turn over a new leaf and stop smoking.
[ترجمه گوگل] او تصمیم گرفت برگ جدیدی را برگرداند و سیگار را ترک کند [ترجمه ترگمان] تصمیم گرفت که یک برگ جدید را ورق بزند و سیگار بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He promised to turn over a new leaf and study harder.
[ترجمه گوگل]او قول داد که برگ جدیدی را بچرخاند و بیشتر درس بخواند [ترجمه ترگمان]قول داد که یک برگ جدید را ورق بزند و بیشتر مطالعه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I see fatherhood as a chance to turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]من پدر شدن را فرصتی برای ورق زدن برگ جدید می دانم [ترجمه ترگمان]من پدر بودن رو به عنوان یه شانس برای تبدیل شدن به یه برگ جدید می بینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The thief was determined to turn over a new leaf once he was released from prison.
[ترجمه گوگل]دزد مصمم بود پس از آزادی از زندان، برگ جدیدی را برگرداند [ترجمه ترگمان]دزد وقتی از زندان آزاد شد تصمیم گرفت که برگ جدیدی را ورق بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lay by the bad habits and turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]عادت های بد را دراز بکشید و برگ جدیدی را برگردانید [ترجمه ترگمان]عادات بد را کنار بگذارید و برگ جدیدی را ورق بزنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We urge them to turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]ما از آنها می خواهیم که برگ جدیدی را برگردانند [ترجمه ترگمان]به آن ها توصیه می کنیم که یک برگ جدید را ورق بزنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After being released from jail, Tony decided to turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]پس از آزادی از زندان، تونی تصمیم گرفت برگ جدیدی را برگرداند [ترجمه ترگمان]پس از رهایی از زندان، تونی تصمیم گرفت که برگ جدیدی را ورق بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She wants to turn over a new leaf.
[ترجمه فاطیما] میخواد دوباره از نو شروع کنه
|
[ترجمه گوگل]او می خواهد برگ جدیدی را برگرداند [ترجمه ترگمان] میخواد یه برگ جدید رو روشن کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In 200 history and turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]در تاریخ 200 و برگ جدیدی را برگردانید [ترجمه ترگمان]در عرض ۲۰۰ تاریخ یک برگ جدید را ورق بزنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He said he would turn over a new leaf if we forgave him.
[ترجمه گوگل]گفت اگر او را ببخشیم، برگ جدیدی را برمی گرداند [ترجمه ترگمان]او گفت که اگر او را بخشیدم، ورق جدیدی را ورق می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I want to settle down, and turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]من می خواهم ساکن شوم، و برگ جدیدی را برگردانم [ترجمه ترگمان]می خواهم استراحت کنم و یک برگ جدید را ورق بزنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He decided to turn over a new leaf after that.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت پس از آن برگ جدیدی را بچرخاند [ترجمه ترگمان]بعد از آن تصمیم گرفت که یک برگ جدید را ورق بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It's time for the publishing industry to turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که صنعت نشر برگ جدیدی را برگرداند [ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده است که صنعت چاپ کتاب جدیدی را ورق بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Do you promise to turn over a new leaf.
[ترجمه گوگل]آیا شما قول می دهید که برگ جدیدی را برگردانید؟ [ترجمه ترگمان]قول میدی که یه برگ جدید رو تحویل بدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• start over, make a new beginning
پیشنهاد کاربران
مثال؛ After getting caught cheating on his exam, John decided to turn over a new leaf and focus on his studies to become a better student. The company's new CEO vowed to turn over a new leaf and adopt more sustainable practices to reduce their environmental impact. ... [مشاهده متن کامل]
The team's new coach encouraged his players to turn over a new leaf and work together as a cohesive unit to achieve success.
بهتر شدن/شروع دوباره/تغییر رفتار مثبت. مثال: She turned over a new leaf and began getting to work on time
زندگی جدیدی را شروع کردن آدم دیگه ای شدن
از نو شروع کردن
تغییر دادن رفتار و انسان بهتر شدن
فصل جدیدی را آغاز کردن
Stop a bad habit
تغیر دادن افکار و سبک زندگی
صفحه جدیدی از کتاب زندگی را گشودن
change your way of behaving and start a better life improve your conduct or performance make a fresh start, change one's conduct or attitude for the better to begin again, fresh to reform and begin again