turn over

پیشنهاد کاربران

Turn over=Rollover
چپ کردن
گردش مالی سالانه
برگرداندن ( ورق، کاغذ و . . . . )
واگذار/تسلیم/تقدیم کردین
. I will turn it over to you
۱ ) وارونه کردن. . . برگرداندن ( صفحه و. . . ) . . . زیر و رو کردن
Turn over the box and look at the bottom
این جعبه رو وارونه کن و یه نگاه به زیرش بنداز
۲ ) ورق زدن
If you turn over the page you'll find the answers on the other side
...
[مشاهده متن کامل]

اگه صفحه رو ورق بزنی پاسخ ها رو در آن طرف پیدا خواهی کرد
۳ ) رو برگرداندن. . . پشت به کسی کردن
She turned over and went back to sleep
او رویش رو از من برگرداند و دوباره به خواب رفت
۴ ) به فروش رفتن
Most of our items turned over very well
بیشتر کالا ها خیلی خوب به فروش رفتند

تسلیم کردن
معنی "سنجیدن" یا "بررسی کردن " هم میده . معادل "examine"
"the more he turned the matter over, the more he was nonplussed"
Billy Budd / Herman mellvile
ورق زدن
گردش مالی
متغیر ( noun )
an act or result of turning over
اگر اسم باشه
turnover
به معنی ( حجم معاملات ) هست
پیچ خوردن
مکانیک: چرخیدن موتور
تغییر و دگرگونی
زیر و رو شدن ، زیر و رو کردن
برگرداندن. مثلا در کارت بازی ( همون پاسور خودمون ) میگم ، turning over the card
چرخاندن
تجدید ، احیا
واگذار کردن - مثلا امتیاز سهام یا ایده ایی رو به کسی واگذار کردن
1 ) برگرداندن و وارونه کردن
Sometimes cats turn over the garbage cans and the trash goes everywhere
2 ) ورق زدن
Turn over the page
عوض کردن کانال تلویزیون
به عهده گذاشتن
برگرداندن
مثال:
Turn over the page
کله ملق شدن
. واژگونی
گردش مالی در چرخه اقتصادی؛ سرعت جذب یا ترک کار از طرف کارکنان
تورق کردن
برگرداندن
تغییر حالت یا جهت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس