turn one’s back on

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- پشت کردن به کسی/چیزی
- بی اعتنایی کردن
- روی گرداندن از کسی یا موضوعی
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اجتماعی – اصلی ) :**
به معنای بی توجهی یا بی اعتنایی عمدی به فرد یا مسئله ای.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *He turned his back on his old friends. *
او به دوستان قدیمی اش پشت کرد.
2. ** ( اخلاقی – کاربردی ) :**
برای اشاره به ترک کردن یا نادیده گرفتن مسئولیت، ارزش یا تعهد.
مثال: *She turned her back on her responsibilities. *
او از مسئولیت هایش روی گرداند.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
تصویر �پشت کردن� نماد بی مهری، خیانت یا بی توجهی است.
- - -
🔸 مترادف ها:
ignore – abandon – reject – forsake – shun