turn on to

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی پیشنهادی:
علاقه مند شدن به / جذب شدن به / رو آوردن به / شروع کردن به علاقه مند شدن به چیزی
🔹 مثال ها:
She really turned on to jazz music after attending that concert.
او بعد از رفتن به آن کنسرت واقعاً به موسیقی جاز علاقه مند شد.
...
[مشاهده متن کامل]

I’m just starting to turn on to healthy eating.
من تازه دارم به خوردن غذای سالم علاقه مند می شم.
He turned on to yoga last year and now practices every day.
اون پارسال به یوگا رو آورد و حالا هر روز تمرین می کنه.
🔹 مترادف ها:
Become interested in – Get into – Take to – Develop a liking for