از خود بی خود شدن
Turn on به معنی روشن کردن ( به طور خاص برای روشن کردن وسایل الکتریکی استفاده می شود )
"Turn on the light. " ( چراغ را روشن کن. )
"Turn on the television. " ( تلویزیون را روشن کن. )
"Turn on the computer. " ( کامپیوتر را روشن کن. )
... [مشاهده متن کامل]
"Don't forget to turn on the security lights before you leave. " ( قبل از اینکه بری یادت نره چراغ های امنیتی رو روشن کنی. )
"She turned on the radio to listen to some music. " ( او رادیو را روشن کرد تا به موسیقی گوش دهد. )
"Please turn on the fan, it is hot in here. " ( لطفاً پنکه را روشن کنید، اینجا گرم است. )
Light به معنی روشن کردن ( بیشتر برای روشن کردن چیزهایی که با آتش یا شعله روشن می شوند، استفاده می شود. )
We light a candle every day for eight days.
"Light the match. " ( کبریت را روشن کن. )
"Please light the gas stove. " ( لطفاً اجاق گاز را روشن کنید. )
"He lights the candles on the birthday cake. " ( او شمع های کیک تولد را روشن می کند. )
"She lights the incense sticks to create a relaxing atmosphere. " ( او عود را روشن می کند تا فضایی آرامش بخش ایجاد کند. )
"Light a fire so we can see. " ( آتش روشن کن تا بتوانیم ببینیم. )
"Light a fire so we can see better. " ( آتش روشن کن تا بهتر ببینیم. )
"We need to light a fire to see in the dark. " ( برای دیدن در تاریکی باید آتش روشن کنیم. )
فکر میکنم معنی خیانت کردن هم میده چون تو چنتا از سریال های آمریکایی به این کاربرد هم شنیدمش
سکسی
Don't you think she is a turn on?
فکر نمیکنی اون دختره سکسیه؟
فعال کردن
معادل واژه: enable
دستگاه، سیستم یا ویژگی را آماده به خدمت و کاربردی کردن
Turn on Internet to Download:
برای بارگیری اینترنت را فعال کنید
حمله کردن به قصد نابودی
TURN ON
یه معنی دیگه ام داره مثل
SHE TURNS ME ON
یعنی اون تو کفه منه
شیر آب باز کردن
When you hear her turn on the shower
وقتی که می شنوی اون شیر آب حموم رو باز کرد
🔸 معادل فارسی:
علیه کسی برگشتن / پشت کسی را خالی کردن / به کسی حمله کردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اجتماعی – سیاسی ) :**
به معنای تغییر موضع و مخالفت یا حمله به کسی که قبلاً از او حمایت می کردی.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *A group of dissenting Republicans turned on their leader. *
گروهی از جمهوری خواهان مخالف علیه رهبرشان برگشتند.
2. ** ( عمومی – روابط شخصی ) :**
به معنای خیانت یا پشت کردن به دوست یا شریک.
مثال: *She turned on her best friend during the argument. *
او در جریان بحث علیه بهترین دوستش برگشت.
3. ** ( معنای دیگر – روشن کردن ) :**
در کاربرد متفاوت، *turn on* می تواند به معنای روشن کردن دستگاه یا وسیله باشد.
مثال: *Turn on the lights. *
چراغ ها را روشن کن.
- - -
🔸 مترادف ها:
betray – oppose – attack – backstab – switch sides
به کسی پریدن ( لفظی )
turn on some one
به چیزی وابسته بودن
به سمتی چرخیدن
مثال:
Turning on the narrow ledge, he scanned the mountainside for something he recognized
Turn on:sexy
توضیح دادن
و اینکه کسانی که می گویند turn on یعنی بر انگیختن غلطه stimulate میشه برانگیختن
یک septable phrasal verb
یعنی روشن کردن ( چراغ ، تلویزیون، لپ تاپ ، رادیو و. . . )
Synonym off : shut on
حمله کردن فیزیکی ( یا انتقاد شدید و کوبنده کردن )
از فیلم Hunger Game
thirteen districts rebelled against the country that fed them supported them. . . Brother turned on brother until nothing remained
... [مشاهده متن کامل]
13 ناحیه بر علیه دولتی که به آنها غذا می داد ازشون حمایت می کرد قیام کردند . برادر به برادر حمله کرد ( جنگ شد ) تا وقتی که چیزی بر جای نماند ( همه چیز نابود شد )
حشری کردن
What turns you on چی تو رو حشری میکنه
از خود بروز دادن یک ویژگی
He can really turn on the charm when he wants to.
بستگی داشتن
The success of the talks turns on whether both sides are willing to make some concessions.
تحریک کردن
انتقاد شدید کردن از کسی، حمله ور شدن
حشری کردن
بستگی داشتن به چیزی
حمله غافلگیرانه به کسی
روشن کردن.
Light , Lighten.
حشری کردن
روشن کردن
ناگهان پرخاش کردن به
ناگهان به کسی توپیدن
خیانت کردن
روی آوردن به چیزی
پشت کردن
they turned on me
if a situation, event, argument etc turns on a particular thing or idea, it depends on that thing:
به ناگاه ( ناگهان ) حمله/انتقاد کردن
to attack or criticize someone suddenly
تحریک شدن
جذاب
روشن کردن یک وسیله برقی یا زیاد کردن ولوم وسیله برقی این کلمه معنی تحریک کردن جنسی هم میده
حمله کردن به کسی بصورت ناگهانی
زیاد کردن. . . افزایش دادن
شیرآب یا سویچ برق را باز کردن، به جریان انداختن، روشن کردن،
هیجان زده کردن
روشن کردن، به جریان انداختن ( آب و . . )
دستگاه الکترونیکی رو روشن کردن، و turn one on هم به معنای تحریک کردن یک شخص از لحاظ جنسی معنی میده. You're turning me on
حمله کردن
. lions might turn on me
شیرها ممکنه بهم حمله کنن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)