turn of events

تغییر و تحولات شدید و عجیب و غیر منتظره

مثال؛
The turn of events completely changed the outcome of the game.
In a discussion about a movie plot, someone might say, “I didn’t see that turn of events coming!”
A person recounting a personal experience might say, “It was a normal day until a turn of events made everything more exciting. ”
... [مشاهده متن کامل]

دقیقا معادل "ورق برگشتن" هست که البته noun هست.
turn: چرخیدن
events: رخدادها

تغییر اوضاع

وقایعی که میخان اتفاق بیفتن ( نوبت اتفاق افتادنشونه )

دگرگونی و تحول
علی کاس زاده توی عصر یخبندان اینطور ترجمه کرده
I love a terrible turn of events.
میمرم واسه دگرگونی و تحول

۱ - چرخش روزگار
۲ - ورق برگشتن

Turn of events = اصطلاح هست به معنای ورق برگشتن، تغییر کردن اوضاع
مثال:
I was very upset and surprised by that turn of events
من با اون تغییر اوضاع خیلی ناراحت و متعجب شده بودم.

چرخ گردون حوادث

ورق - برگشت